30.03.2003

طرح بی ثبات سازی ایران را سرعت خواهند بخشید

منبع: پیک نت
امریکا وانگلیس از اپریل 2003 تا نوامبر 2004

ایران وارد سال سرنوشت ساز شد!

حملات موشکی و پروازهوائی بر فراز ایران در روزهای اخیر، اشتباهات نظامی نیست، بلکه یک طرح حساب شده برای ارزیابی توان نظامی ایران است!

امریکا و انگلیس به جمهوری اسلامی اخطار کرده اند که بهیچ وجه در جبهه شرقی جنگ عراق دخالت نکند.

عملیات آزاد سازی ایران، که ماموران سیا در ایران و اطراف ایران مشغول تدارک آن هستند از استراتژی و تاکتیک عملیات کشتار عراق پیروی خواهد کرد.

هنگامی که عراق با موافقیت به اشغال در آید، رسانه ها متوجه ایران و این دعوا خواهند شد!

John Stanton(1)

نقل از بولتن سیاسی Counter Punch 24 مارچ 2003

ترجمه :افشین

آیا صلیبی ها برای تهاجمی دیگر در سال 2004 آماده می شوند؟

در حالیکه کشتار مردم در عراق ادامه دارد، ایالات متحده چشم به طعمه اصلی دوخته است: جمهوری اسلامی ایران.

به گفته “ریچارد پرل” و “Danglas Feith” حتی اگر سوریه هدف بعدی این “پاکسازی”، یعنی استراتژی جدید برای امنیت منطقه باشد، این ایران است که مورد نظر آنهاست. در نظر آنها اکنون زمان تلافی سرنگونی شاه و به قدرت رسیدن آیت الله خمینی در دهه 1970، اشغال سفارت امریکا، بحران گروگان ها، شکست عملیات “نجات گروگان ها”(طبس) که شهرت ارتش امریکا را زیر سئول برد و سالها عملیات متناوب تروریستی بین ایران و ایالات متحده است( برای مثال سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان امریکا و حمله به نیروهای امریکائی و غیره)، درحقیقت آنچه منجر به جنگ ایران و عراق و تنفر از ایالات متحده در منطقه تا به امروز شده است، ریشه در دخالت و مسئولیت سیستم های اطلاعاتی امریکا، انگلیس و اسرائیل در سال 1953 در سرنگونی حکومت دکتر مصدق دارد.

این سازمان های اطلاعاتی مجددا در سال 1963 چنین حمایتی را با دخالت در برکناری نخست وزیر “قاسم” در عراق مرتکب شدند( در این واقعه صدام حسین 25 ساله نقش کلیدی داشت) از عواقب این امر نیز بروز جنگ عراق با ایران و کویت و تنفر روزافزون از ایالات متحده بود.

در سال 2003 نیز ظاهرا قضیه تغییری نکرده و باز اقتصاد محور تمام این تحولات است. در دهه 1950 و 1960 امریکا و انگلیستان نگران ملی گرائی و حاکمیت مردم بر تولید نفت در ایران و عراق بودند و امروز نیز همین بحث است.

ایالات متحده تقریبا 30 در صد تولید انرژی جهان را به تنهائی مصرف می کند. این درحالی است که تنها 5 در صد جمعیت جهان در امریکا زندگی می کند.

“گورگی کنن” در سال 1948 چنین می گوید:

” ما 50 در صد ثروت جهان را در دست داریم، در حالی که فقط 2ر6 در صد جمعیت جهان را در خود جای داده ایم. در این وضعیت کار اصلی ما ایجاد یک سری روابط است که بتوانیم چنین اختلافی را حفظ کنیم. برای این منظور باید احساسات را کنار بگذاریم… باید تفکر در باره حقوق بشر، بالا بردن سطح استانداردهای زندگی ومردم سالاری را متوقف کنیم..”

ایالات متحده و اروپای غربی کاملا به این نصیحت عمل کرده و باعث چنین آشوبی در خاورمیانه و خلیج فارس هستند.

امریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه و سایر دول اروپائی بیشتر از 50 سال است، که از طریق عوامل نظامی، حملات هوائی و تبلیغات مسموم سعی در تعویض یا سرنگونی رهبران و حکومت های منطقه داشته و بدین ترتیب در آنچه که آن را “پیشگیری از وقوع” نام میدادند دخالت داشته اند. و باز هم این سئوال احمقانه را می پرسند که “چرا آنها از ما متنفرند؟”

جنایتکاران جنگی امریکا در مقام عمل
دیک چینی، پل ول ویتز، دونالد رامسفلد، ریجاد آرمیتاژ، الیوت آبرامز، زلمای خلیل زاد و سایر جنایتکاران جنگی نگران سرو سامان گرفتن امور در ایران هستند.

اینک نوبت ایران است که مورد هدف عملیات “شوک و بهت” امریکا قرار گیرد. اصطلاحی که توسط “هالان اولمان” که خود یک جنایتکار جنگی است ابداع شد. اولمان نویسنده واشگتن تایمز است و مشاور ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل. جائی که نطفه امنیت داخلی امریکا در آنجا بسته شد.

از 21 تا 24 مارچ 2003 فضای ایران توسط موشک ها و جنگ افزارهای امریکا مورد تجاوز قرار گرفت. امریکا به مراکز صنعت نفت ایران در خرمشهر و آبادان حمله کرد. این مناطق فاصله زیادی با جزیره فاو که در کنترل نیروهای کویتی، امریکائی و انگلیسی است و همچنین بندر “ام القصر” در دهانه شط العرب که از آن میلیاردها بشکه نفت خام به سوی امریکا، انگلیس و ژاپن حمل می شود ندارد.

پالایشگاه و انبارهای نفت آبادان هدف های اولیه بودند. کسی در این عملیات کشته نشد ولی مجروحانی در پی داشت. بمب افکن های امریکائی و انگلیسی همچنین بر روی روخانه اروند رود ایران، در مسیر خود به عراق گشت زدند.

مقامات رسمی ایران به این تجاوزات اعتراض کرده اند اما بی ثمر بوده است.

مقامات پنتاگون گفته اند این ها موشک ها و بمب های “سرگردان” بوده اند. این امری غیر محتمل است. به نظر می رسد این حملات بخشی از برنامه از پیش طراحی شده فرماندهان ارتش امریکا برای آزمون توان دفاع هوائی ایران در صورت بروز تهاجم باشد. تهاجمی که اگر جورج دبلیو بوش در سال 2004 بازهم به مقام ریاست جمهوری برسد جدی ترانجام خواهد گرفت.

آنها به ایران اخطار جدی داده اند که در آنچه اینک “فضای عملیاتی” امریکا- انگلیس و کویت در جنوب شرقی عراق خوانده می شود دخالت نکند.

برنامه های حمله به ایران

بین اپریل 2003 تا نوامبر 2004 امریکا، انگلیس و اسرائیل عملیات عدم ثبات در ایران را سرعت خواهند بخشید و با راه اندازی یک جنگ تبلیغاتی در دنیا، رهبری سیاسی و نظامی ایران را کم اهمیت و حقیر نشان خواهند داد. آنها در افکار عمومی امریکائی ها، ایرانی را ترسیم خواهند کرد که درگیر مناقشات داخلی و هرج و مرج است. رسانه های تبلیغی به سراغ بحران گروگانگیری ایران بین سالهای 1980-1978 خواهند رفت و آن را برای امریکائی های تشنه جنگ زنده خواهند کرد. این همراه خواهد بود با تصاویری از آیت الله خمینی و همراهانش که ساواکی های دوران شاه را اعدام یا تیرباران می کنند.

فیلم هائی چون “بدون دخترم هرگز” که ایرانیان را چون “نیروهای شیطان” به تصویر می کشند در تمام شبکه ها پخش شده و رضا پهلوی پسر شاه سابق ایران به تناوب در C.N.N – A.B.C – N.B.C – C.B.S – FOX- P.B.S ظاهر خواهد شد.

تصاویری از بمب گذاری 1983 در مقر تفنگداران امریکائی در لبنان که گفته می شود توسط حزب الله، گروه تحت حمایت ایران صورت گرفته بر روی آنتن خواهد رفت.

بطور خیلی اتفاقی! در 17 مارچ 2003 در واشنگتن خانواده های قربانیان مقر تفنگداران دریائی امریکا در لبنان علیه ایران اقامه دعوی کرده و ادعای 2 میلیارد دلار خسارت کردند.

به نقل از واشنگتن پست قاضی محلی امریکا بنام “رویس لمبرت” رای خود را چنین صادر کرد:

” بازماندگان و اعضای خانواده قربانیان می توانند با استناد به قانون 1996 که اجازه می دهد شهروندان امریکا علیه دوستان حامی تروریسم اقامه دعوی کنند، ایران را محکوم نمایند. ارتش امریکا می تواند هر آنچه از این دشمنان در امریکا باقی مانده ضبط کند… هرگونه تعلل در این زمینه گشورهای حامی تروریزم را تشویق به هدف قرار دادن پرسنل نظامی غیر درگیر در جنگ می کند.

صدها عضو خانواده قربانیان در روز اول دادگاه برای ادای شهادت وارائه مدارک دال بر نقش ایران در این واقعه حاضر شدند. ایران هیچ نماینده ای به دادگاه نفرستاد.”

هنگامی که عراق با موافقیت به اشغال در آید، رسانه ها متوجه ایران و این دعوا خواهند شد!

آیا چاره ای هست؟
به نقل از برخی منابع، هم اینک نیروهای اطلاعاتی CIA در ایران و اطراف آن مشغول هستند. تیم های ویژه عملیاتی امریکا، انگلیس و استرالیا خارج از افغانستان و کویت و ایالت عراق امریکا(نامی که احتمالا برای شمال عراق انتخاب شده)، ماههاست که مخفیانه بر روی ایران کار می کنند.اکنون ایران خود را در محاصره همه سویه توسط نیروهای حامی امریکا و انگلیس می بیند.

عملیات آزاد سازی ایران نیز از استراتژی و تاکتیک عملیات کشتار عراق پیروی خواهد کرد.

ایران چند راه بیشتر ندارد:

1- سرعت بخشیدن به برنامه های عملیات اتمی و یک آزمایش موفق از توان اتمی اش می تواند تهاجم امریکا را به تاخیر بیاندازد.

2- قرار گرفتن در جبهه جدید کشورهای مخالف امریکا متشکل از روسیه، هند، فرانسه، آلمان و چین.

و آخرین گزینه: خلع سلاح یا تبعید!
فرمانده صلیبی قرن 21، یعنی جورج دبلیو بوش و میشل لدون مشاور او به مبارزه یهودی- مسیحی علیه اسلام که به اعتقاد آنان دینی غیر مشروع و خطرناک است و سر راه استخراج نفت قرار گرفته اعتقاد دارند.

عملیات جاری در منطقه چیزی جز ادامه جنگ های صلیبی قرن 11 نیست. لدون حرف اصلی خود را قبل از تهاجم به عراق اینگونه بیان کرد:

” به امید خدا روز رستاخیز و آزادی برای خاورمیانه و مردم زجر کشیده عراق، سوریه، ایران و عربستان سعودی فرا رسیده است!”

اما آنگونه که احمد فاروقی در “آسیا تایمز” می نویسد، این تنها دوباره سازی تاریخ است:

” دنیای عرب به خوبی سخنان ژنرال انگلیسی “آلن بای” در هنگام ورود به اورشلیم در 9 دسامبر 1917 را به یاد می آورد که گفت: جنگ صلیبی اینک به پایان رسید. همینطور مضمون جملات ژنرال فرانسوی “هاری گراند” را وقتی در جولای 1920 وارد دمشق شد فراموش نخواهد شد. او در حالی که با پا به مقبره صلاح الدین در کنار مسجد اعظم می زد گفت: بیدار شو صلاح الدین! ما برگشتیم. حضور من در اینجا نشانه پیروزی “صلیب” بر “هلال ماه” است.”

به همین تقدیر رجز خوانی های جورج دبلیو بوش و تونی بلر در 100 سال دیگر نیز از یاد نخواهد رفت.

* جان استان تون اهل ویرجینیا و متخصص امنیت ملی در امریکاست.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates