22.03.2003

آنچه باعراق شروع می شود، با جنگ جهانی خاتمه می یابد روی نقشه جنگی امریکا، قفقاز علامت گذاری شده

تقسیر روزنامه “پراودا” – مسکو

برگردان فارس “توکا سرداری”

الکساندر درابیکین، مفسر روزنامه پراودا، در شماره 12 ماه مارس این روزنامه، پیرامون حمله نظامی امریکا به عراق و نقش ترکیه در این حمله نوشت:

“هرایتیج فوندیشن” – بنیاد میراث- یکی از سازمان های پرنفوذ محافظه کاران آمریکا به حساب می آید که شهرت خود را در اواخر دهه 80 واوائل سالهای 90 قرن 20 بدست آورد. زمانی که این سازمان مامورانش را برای کار در اتحاد شوروی و دیگر کشورهای متحد آن، با نام “سفیران آزادی” استخدام می کرد.

نمایندگان و سفرای این سازمان از هر نظر بررسی میشدند و دستچین شدگان دوره آمادگی خود را در ایالات متحده می گذراندند. به آنها پس از پایان دوره کمک می شد تا در کشورهای خود مقام مهمی را در سازمان های دولتی، منابع خبری و بازرگانی کشور بدست آورند. در زمینه تجارت ممکن بود که سرمایه ای هم برایشان در نظر گرفته شود تا با ماموریت های آینده خود آن را جبران کنند. به این ترتیب، شخصیت های حکومتی و سیاسی اتحاد شوروی و دیگر کشورهای متحد با علاقمندی شدید اقتصادی در دامن امریکا قرار می گرفتند.

امروزه با کنجکاوی بیشتری می توان به فعالیت این سازمان پی برد. درشرایطی که بشریت شاهد آغاز جنگی جدید است، جنگی که با عراق ممکن است آغاز شده و با جنگی جهانی خاتمه یابد.

اکنون “سفیران آزادی” امریکا و دیگر هم پیمان هایش سعی دارند عراق را خلع سلاح کنند و امکان حمایت از تروریسم را از این کشور بگیرند. ایالات متحده می گوید با فروپاشی حکومت صدام حسین، می خواهد برای نخستین بار در این سرزمین حکومتی دمکرات بر سر کار آورد و ملت را از رژیم دیکتاتوری نجات دهد. روسیه هم باید از امریکا حمایت کند و چنین شانس بزرگی را غنیمت شمارد و جائی برای خود در “جامعه عالی” و در میدان بازی و بازیکنان صحنه اقتصاد عظیم جهانی باز کند. در این صورت، قرار است امریکا نیز منافع روسیه را در نظر بگیرد. ظاهرا فکر بدی نیست! اما باورکردنی هم نیست.

تجربه افغانستان تلخ بود. با فروپاشی زیربنای یک کشور آسیائی، ایالات متحده باعث باز شدن گره جنگ های درونی کشور شد که تلفات بسیاری نیز به همراه خود داشت. با این وعده که افغانستان را به بهشت تبدیل خواهد ساخت. اما، هنگام عمل معلوم شد که برای کمک به این کشور در بودجه امریکا، حتی یک سنت هم در نظر گرفته نشده است. همین شیوه را در مقابل روسیه نیز در پیش گرفتند.

امریکا از روسیه خواستار حامی عملیات ضد تروریستی در افغانستان شود و روسیه هم موافقت کرد. به نظر می رسید با همرزم و حمایت کننده خود باید دوستانه رفتار کرد! اما، دولت امریکا حتی یک گام نیز به سود کشور ما برنداشت. هیچ تغییری در “جنگ سرد” به عمل نیآمد و این مسئله منافع اقتصادی روسیه را در بازار امریکا محدود می کند. روشن است که مشابه این نوع مسائل در رابطه با عراق نیز تکرار خواهد شد.

بنیاد میراث که در ابتدا به آن اشاره کردم، برگ برنده را در اختیار دارد: عراق پس از صدام حسین و منابع نفتی که امروز سرمایه ملی عراق است با دقت بسیار میان شرکت های بزرگ نفتی امریکا تقسیم شده اند. جائی برای منافع روسیه در آنجا در نظر گرفته نشده است و این به معنای امتناع از تعهدات گذشته است. این بدان معناست که سرمایه گذاری اتحاد شوروی در منابع نفت عراق، بطور اتوماتیک در اختیار امریکا قرار می گیرد و این یک سرقت آشکار است. پس از چنین حرکتی می خواهند ما باور کنیم که در رژیم آینده عراق امریکا بدهی 8 میلیاردی عراق به ما را، آنهم به دلار پرداخت خواهد کرد!

جنگ امریکا و انگلستان با عراق اکنون ده سال است ادامه دارد و تازگی ندارد. زمانی که این جنگ آغاز شد، این دو کشور آسمان عراق را با نیروی هوائی خود تحت کنترل قرار دادند. در ظاهر این عمل هدف بشردوستانه ای را دنبال می کرد. گویا هواپیماهای گشتی در شمال عراق از کردها دفاع می کردند و درجنوب از شیعیان، اما در عمل چنین کنترلی موجب تحریک نیروهای مسلح زمینی کشور می شد. طی این ده سال، بسیاری از مسائل تغییر کرده است. روحانیون اسلامی، صدام حسین را از بستگان نزدیک یکی از امام های شیعیان معرفی کردند و بدین گونه از شدت اختلاف میان رهبر سنی بغداد و مردم شیعه در جنوب کشور کاستند. کردهای شمال عراق، امروز خطربزرگ را نه در بغداد، بلکه در آنکارا می بینند. سیاستمداران کرد، یک صدا اعلام کرده اند که اگر در خاک آنها حتی یک سرباز ترک دیده شود حکومت خود مختار منطقه موصل و کرکوک مردم خویش را برای جنگ با ترکیه به صف خواهند کرد.

کسانی که در صدد برقراری حکومت دمکراتیک و برکناری رژیم دیکتاتوری هستند، در حال حاضر سرگرم نابودی هر آنچه که باعث انعکاس خشم ملت است می باشند.

بعنوان نمونه: نابودی ایستگاه های اپتیک الیافی که هیچ ارتباطی به هدف رسمی گشت های هوائی ندارد و در عین حال برای سیستم دفاعی عراق بسیار مهم است. این یک راهزنی آشگار هوائی است.

ترکیه در خواست امریکا در رابطه با مستقر کردن نیروهایش در خاک خود را رد کرد. بدین ترتیب جبهه شمالی که باید همزمان با جبهه جنوبی بغداد را در جنگ های آهنین خود می گرفتند مختل شد.

حکومت امریکا با خشم، دولت ترکیه را به ورشکستگی اقتصادی تهدید کرد و سرنوشت آلبانی ها را به آنها یادآور شد!

آنگونه که مشخص است نقش آلبانی ها را به عهده کردهای ترکیه گذاشته اند. این موضوع باعث تعجب برخی از ناظران شد، زیرا ترکیه در پیمان ناتو می باشد و گذشته از آن امریکا و انگلستان در خلیج فارس و دریای مدیترانه از نیروی عظیمی برخوردارند. چنین نیروئی قادرند هر قسمتی از کره زمین را با خاک یکسان سازند. آیا چنین خشمی در مقابل هم پیمان خود جایز است؟ شاید اساسا صحبت بر سر حمله به عراق نیست؟

برخی مفسران بر این نظرند که امریکا روی نقشه جهان، در جبهه شمالی خود قفقاز را علامت گذاری کرده است.

در اینجا باید کمی به تاریخ بازگشت. در آستانه جنگ جهانی دوم، در ستاد کل آلمان، مارش نظامی به سمت قفقاز از خاک ترکیه و ایران برنامه ریزی شده بود. هدف آن مارش محاصره منابع نفت در گرجستان و باکو بود و از این راه، ارتش سرخ را از سوخت محروم ساختن. ارتش هیتلری از اطریش، مجارستان، رومانی و بلغارستان باید راه ترکیه و ایران را در پیش می گرفت.

حکومت آن دوره در مسکو، این مسئله را جدی گرفت و در مرز جنوبی خود نیروی هوائی عظیمی را بسیج کرد. سالها بعد مشخص شد که ترک ها با تجربه از جنگ های تاریخی 200 ساله میان روسیه و ترک ها که در پایان همه آنها چیزی نصیب ترک ها نشد، این بار صلاح خویش را در گلاویز نشدن با همسایه مصمم خویش دیدند. آنها خود را کنار کشیدند و این درحالی بود که نیروی عظیم ارتش آلمان از آنها پشتیبانی می کرد.

اکنون تاریخ تکرار می شود. البته حمله امریکا به قفقاز از راه ترکیه می تواند موفقیت آمیز باشد. شوارناتزه در رویاهای خویش ارتش ناتو را در کشورش می بیند. دیگر جمهوری های ماوراء قفقاز، حتی اگر بخواهند با امریکا مقابله کنند نیز نیروئی نیستند. روسیه باید پایگاه و نیروی اندک خویش را از این مناطق بیرون ببرد و بدین گونه سایه نفوذ او از قفقاز خارج می شد. در ترکیه هم در سطح حکومتی مسائلی بررسی شده و تصمیم بر آنست که خود را به دام نیاندازند.

در حال حاضر، ترکیه سود کلانی در تجارت با روسیه و عراق می برد. آیا نیاز است که سود موجود را با تشکر ناچیز هم پیمانی از آن سوی اقیانوس عوض کند؟ عاقلانه است که در جبهه جنگی امریکا قرار نگیرد. البته با توجه به نظر برخی از سیاستمداران، امریکا می تواند دست پارلمان ترکیه را از پشت بست و به هدف خود رسید!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates