اکبرشا!
یاور استوار
شعر زیر بدلیل چند نکتهی باریکتر از مو سروده شده است. نخست: بروز اختلاف میان رییس جمهور، رییس مجلس شورای اسلامی و انصاری از یکسو و شورای نگهبان و مجلس تشخیص مصلحت نظام از دیگر سوی، بر سر تقسیم غنایم! دوم: فرا رسیدن آتشبازی چهارشنبهسوری و آیینهای نوروزی و سوم پیشکش نوروزی شاعری به رهبران میهنش، که امید است مورد قبول واقع گردد. پس پیشکش میگردد به آقایان بترتیب اجرای نقش، ولی فقیه، رییس مجلس تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان، رییس جمهور محترم، و ریاست با کیاست دیوان قضا و… البته اگر مردم هم دوست داشتند میتوانند آن را بخوانند!
کروبی گفت:
این علی اکبر ما کز خود رفسنجان ست
تو مپندار که چون شلغم و بادنجان ست
فلفل ناتوی تندی ست، گلو گیر و حریف
زنجفیلی ست که در چایی لاهیجان ست
خاتمی گفت:
این علی اکبر ما پادشه ی ایران است
چشم «جمهوری ما» از ستمش گریان ست
نه فقط بنده که مجلس همه در بند غمند
وای از ابر جنابش که ستم باران ست
انصاری گفت:
این علی اکبر ما، عاشق پوند است و دلار
پسته خور، «کیش» زن و ملک فروش و طرار
سنگ پاماله ی قزوین فراموش مکن
وای از روی مهش، خانه خرابست، هوار!
مشکینی گفت:
این علی کبر ما جان دل و جان من است
مرحم زخم من و دارو و درمان من است
حقشناس است به مولا، که نظر بر ما کرد
تو ببین حافظ شورای نگهبان من است!
جنتی گفت:
این علی اکبر ما پادشه خوبان است
پاک، معصوم و خداترس و خود ایمان است
حی و حاضر همه جا دادرس دین خدا
این زبان بسته بهر جای بلاگردان است
خامنه ای گفت:
این علی اکبر ما، منشا بیم است و امید
«ریش» جمهوری ما از اثر اوست سپید
گر که یک ذره نمایید بحرفم تردید
ای به حق «ره» ما کرشده و کور شوید
مردم گفتند:
این علی اکبر ما، آیت جمهوری ماست
خود جمهور ما باعث مهجوری ماست
چون که جمهموری ما باعث مهجوری ماست
بیقین باعث این پخمگی و کوری ماست
ما اگر خمره نخواهیم، که را باید دید؟
روضه خوان جمله نخواهیم، که را باید دید؟
گر ببخشیم عطاتان به لقاتان از دم
«شکر خورده» نخواهیم، که را باید دید؟
مجلس و مصلحت و والی خونخوار بدر
ناظر و حافظ و شورای نگهدار بدر
قاضی عادل و اطوار رییس جمهور
جملگی از وطن و خانه و بازار بدر
بیست و ششم اسفند ۱۳۸۱ برابر با ۱۷ مارس ۲۰۰۳
پیام برای این مطلب مسدود شده.