17.03.2003

نشان غرور ملی

سیر تحول پرچم ایران

آرش داور
arash@SiahSepid.com

ایران از سالها و سده های کهن دارای پرچم و درفش بوده است. نخستین پرچمی که در تاریخ افسانه ای ما از آن نام برده شده درفش کاویانی است، که پیش بند چرمی آهنگری بنام کاوه بوده، این آهنگر در برابر ستم و بی داد آژیدهاک بپاخواست و به یاری فریدون او را فرو نشاند و فریدون را به پادشاهی رساند، فریدون نیز به پاس این یاوری و دلاوری آن پاره پوست را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش و گوهرهای فراوان بیاراست و درفش کاویانی نام نهاد، پس نخستین رنگهای پرچم ایران « زرد، سرخ، بنفش » بوده است. در اینجا باید یاد آور این نکته شد که درفش کاویانی یک درفش افسانه ای نبوده و وجود داشته، زیرا آنگونه که از برگه های تاریخی برمی آید، هخامنشیان و ساسانیان نیز درفش ملی و نظامی خود را درفش کاویانی می نامیدند که بسیار بزرگ و از پوست پلنگ بوده و گوهرهای فراوانی را به آن دوخته بودند.

این درفش در تگ و تافت تاریان و چیرگی آنان بر ایران زمین به دست آن ها افتاد و آنگونه که فتح الله … قزوینی در کتاب المعجم می نویسد: درفش را نزد عمر بردند و عمر دستور داد تا گوهر ها را بردارند و پوست را بسوزانند.

سپس تا دویست سال ایران زیر چیرگی تازیان بود و پرچمی نداشت اما در درازای این دو سده قهرمانانی برای بیرون کشیدن میهن خود از زیر بار ستم بیگانگان بپا خواستند ، که دو تن از آنها دارای پرچم بودند : یکی ابومسلم خراسانی که پرچمی سیاهرنگ داشت و دیگری بابک خرم دین که پرچمی یکسره سرخ رنگ داشت .

به سال سیصد و پنجاه و پنج خورشیدی، سلطان محمود غزنوی نقش یک ماه را بروی پرچم خود که یکپارچه سیاه بود قرار داد و این نخستین باری بود که پس از چیرگی تازیان بر ایران نقش یک پدیده بروی پرچم ما آمد. سپس سلطان مسعود به انگیزه ی دلبستگی فراوانی که به شکار شیر داشت دستور داد نقش ماه را از روی پرچم برداشتند و بجای آن نقش شیر را گذاشتند بدین گونه در نهصد و پنج سال پیش شیر بروی پرچم ایران آمد.

در این میان به نمونه هایی برمی خوریم که نشان می دهد در میان اتابکان پارس و خوارزمشاهیان نه تنها پیکره ی شیر از روی پرچم برداشته نشد بلکه نقش خورشید نیز بر پشت و بالای سر شیر آمد.

پژوهندگان نگاره های گوناگونی درباره ی انگیزه ی نقش خورشید بروی پرچم دارند: برخی این باور را دارند که تاثیر کیش میتراییسم و مهر پرستی ایرانیان کهن بزرگترین انگیزه نگارش خورشید بروی پرچم و سپس بروی سکه ها بوده است.

تا زمان صفویه نقش شیر و خورشید در تمامی پرچم های ایران بوده است. شیر و خورشید یک نماد ملی بوده و با دگرگون شدن پادشاهان این نشان ملی دگرگون نمی شد. تنها شاه اسماعیل و شاه تهماست بر روی پرچم خود نشان شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یکسره سبز و بر بالای آن نقش ماه بوده است. شاه تهماسب که در ماه (حمل) گوسپند بدنیا آمده نقش گوسپند را در روی پرچم نقش کرد. در زمان صفویه آیات قران و کلمات تازی (عربی) بر روی پرچم ظاهر شد.

تا زمان نادر شاه افشار پرچم ها در بیشتر موارد نوک تیز بوده و از همه ی رنگ ها استفاده می شد. نادر شاه این مرد خود ساخته و میهن پرست که از دل مردم برخاسته بود، ایران تکه پاره را به زیر یک پرچم آورد تا آن زمان پرچم یک رنگ بوده (سبز یا سرخ یا سیاه) و او این پرچم را دارای سه رنگ سبز و سپید و سرخ کرد. درفش شاهی نادر، سرخ و زرد و دارای نقش شیر می بود. پرچم در زمان نادر چهار گوش بود. بنابر این پرچم مستطیل و سه رنگ نادر شاه مادر پرچم سه رنگ ایران است که نقش شیر و خورشید بر آن نشسته ولی هنوز شیر شمشیری در دست ندارد.

در هیچ یک از نگاره ها، سکه ها، نوشته ها، سنگ نبشته هاو قالیچه های ایرانی تا زمان قاجار نقشی از شمشیر دیده نمی شود و هنوز شیر و خورشید تنها نماد ملی ایران باقی مانده بود.

آقا محمد خان قاجار با تمام کینه ای که از افشاری ها داشت از سه رنگ تنها سبز را از پرچم جدا کرد و و و رنگ سرخ را رنگ پرچم معرفی کرد و در میان آن دایره ی سپیدی را نگاه داشت و شیر و خورشید را که از پیشینیان رسیده از میان نبرد. گرچه شاهان و امیران همدیگر را از بین می برند ولی شیر و خورشید را که نماد ملی است بر جای می گذاشتند.

چون آقا محمد خان بشدت مذهبی بود و در بعضی از پرچمهای صفویان شیر و خورشید و برخی دیگر شمشیر دو سر علی بود او آنها را در هم آمیخت و شمشیر بدست شیر داد.

در زمان فتحعلی شاه دو گونه پرچم بوده؛ یکی پرچمی یکسره سرخ رنگ با شیری نشسته (بی شمشـــیر) و خورشید بر پشت آن در میان پرچم، بالای چوب پرچم، دستی از سیم ناب کار گذارده بودند که شاید نمادی از دست علی بوده است. این درفش برای زمان جنگ بوده است. دیگری درفشی بود یکسره سبز رنگ باز هم شیری نشسته (با شمشیر) و خورشید بر پشت وبر بالای چوب پرچم، پیکانی زرین کار گذارده بودند؛ این پرچم، پرچم زمان صلح بود. در هر دو پرچم پرتوهای خورشید سراسر پهنه پرچم را می پوشانده است.

سفیر فتحعلی شاه در هنگام ورود به شهر پترو گراد نگاره زیبائی از شیر و خورشید که بر پرچمی یکسره سپید کشیده شده را در جلو حرکت میداد. با نگرش به پرچم زمان جنگ و صلح و پرچم سپید زمان دوستی می توان انگاشت که در آن زمان سه رنگ پرچم مشتمل بود بر :سرخ، سبز و سپید.

در زمان محمد شاه قاجار تاج بر بالای نشان شیر و خورشید ظاهر می شود وسر انجام در یکصد و پنجاه سال پیش دستگاه فرمانروائی ایران می پذیرد که نشان شیر و خورشید یک نشان فرهنگی، تاریخی و دینی است که ریشه در هزاره های کهن (از زمان زرتشت) دارد.

در سال هزار و دویست و هشتاد و چهار خورشیدی که جنبش مشروطه را مظفر الدین شاه دستینه نهاد، در متمم قانون اساسی شکل درفش به این صورت آمده است: « الوان رسمی بیرق ایران، سبز، سفید و سرخ و نشان شیر و خورشید است» در این برگه تاریخی از کنار هم قرار گرفتن و اندازه رنگ ها و پهنای درفش سخن به میان نیامده است.

در مجلس یکم شماری از روحانیون بودند که به پیروی از دین اسلام نگاشتن نگاره ها را ناروا می دانستند. گروهی نو اندیش که شمارشان بسیار بود برآن شدند که نگذارند نازش های فرهنگ گذشته پایمال شود. از جمله اینان شادروان ارباب کیخسرو و شاهرخ نماینده زرتشتیان بودند. با رایزنی و برنامه ای حساب شده در جلسه ی مجلس پس از سر آغازی شیوا بیان نمودند: « همه میدانیم که نود در صد ایرانیان مسلمانند. و رنگ سبز رنگ دلخواه پیامبر اسلام و رنگ دین است. پس بر بالای پرچم جای گیرد. زرتشتیان هزاران سال پشت اندر پشت در این سرزمین زاده و زندگی کرده اند در قرآن نیز اشاره ای به این دین شده. رنگ سپید که رنگ ویژه کیش زرتشتی است و همچنین رنگ آشتی و پاکدلی است بپاس بزرگداشت این مردم آزاده در زیر رنگ سبز جایگزین کنیم. به پاس خون شهیدان راه اندیشه و باور بویژه فرزند علی و انقلاب مشروطه رنگ سرخ را در آن جای دهیم. » هنگامی که مجلس کاملا آماده شده سخن به نشان شیر خورشید می کشد و گفته می شود. « انقلاب مشروطه در امرداد به پیروزی رسید، ماه امرداد در برج اسد (شیر) جای دارد، از سوی دیگر چون بیشتر مسلمانان ایرانی “شیعه” و پیرو علی هستند و شیر همچنین پیشنامی از نام های علی است و او را “اسد الله” می خوانند بر این پایه شیر را هم که نشانه امرداد و هم نشانه پیشوای یکم است بیادگار به پرچم نقش کنیم. چون مشروطیت در میانه امرداد به پیروزی رسید و خورشید در این روز در اوج نیرو مندی و گرمای خود است پیشنهاد می کنیم خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنیم که هم نشانه علی باشد هم نشانه امرداد و هم یادآور روز چهاردهم امرداد و هم نشانه کهن ایرانیان. » (نکته در خور توجه اینکه به «میترا» و ارتباط آن با خورشید و مهر اشاره نگشته تا مبادا روحانیان درون مجلس بر آشفته شوند.) و در زمانی که زمینه را مساعد دانسته، بیان نمودند: « حال که شیر را نشانه علی دانستیم باید “ذوالفقار” را نیز به دستش بدهیم. »

نمایندگان دور اندیش با شتاب بر اساس اصل پنجم متمم قانون اساسی پیشنهاد و به تصویب رساندند. در این برگه تاریخی اشاره ای به تاج در بالای شیر و خورشید نشده است.

این درحالی بود که اصل پنجم قانون اساسی گنک و نارسا بود و به همین انگیزه درسال هزارو سیصدو سی و شش خورشیدی به هنگام نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال این نارسایی برطرف شد.

هنوز یکی دو سه ماه بیشتر از بهمن پنجاه و هفت نگذشته بود که آیت الله خمینی در یک سخرانی گفت: « بیاندازید این شیر و خورشید منحوس (!) را. بیاندازید این علامت شاهنشاهی را (!!). »

به دنبال این سخن ناسنجیده عده ای از هواداران چشم و گوش بسته با چکش نادانی بجان آثار باستانی و ساختمان ها افتادند که «مهندس مهدی بازرگان» زیان چشمگیر را به او گوشزد کرد ولی با وجود کوشش های فراوان و هشدارها، آیت الله خمینی اظهار نمود: « اگر از میان بردن این علامت منحوس (!) شیر و خورشید، هشتاد میلیون هم ضرر میزند – که نمیزند (!) – مانعی ندارد، آنها را از بین ببرید (!!). »

از آن پس رنگهای پرچم همان سه رنگ سبز و سپید و سرخ رنگ باقی ماند ولی نشان تاریخی و ملی شیر و خورشید از روی پرچم برداشته شد و واژه ی تازی الله روی آن نقش بست.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates