لوسآنجلستايمز: تيزگوشي آيتالله خامنهاي، بنبست استراتژيك اروپا
بازتاب: «آلن آيزنبرگ»، تحليلگر مشهور آمريكايي، در گزارش مشروحي در «لوسآنجلستايمز»، با تأكيد بر اينكه با تيزهوشي آيتالله خامنهاي، رهبر جمهوري اسلامي، در كنترل مواضع رئيسجمهور و هدايت او به سمت پيگيري برنامه هستهاي ايران، هرگونه برخورد خشن با جمهوري اسلامي به انسجام ملي ايرانيان منجر ميشود، نوشت: هماكنون تنها راه مؤثر آمريكا و اروپا در برابر تهران، بروز علايم انعطاف است.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، «آيزنبرگ» كه به تازگي يك دوره مطالعاتي ويژه راجع به جزييات برنامه هستهاي جمهوري اسلامي را در دانشگاه استانفورد گذرانده است، تأكيدات مكرر آيتالله خامنهاي را بر پرهيز جمهوري اسلامي از ارائه يك راهحل خشن براي حل مسئله اسرائيل و رد راههايي چون به آب ريختن يهوديها و يا آتش زدن اسرائيل و تأكيد بر راهحلهاي دمكراتيك و كنترل مواضع راديكال احمدينژاد، عاملي ميداند تا غرب، نتواند در اين موضوع، واكنش خشني از خود نشان داده و استراتژي حذف جمهوري اسلامي، با بنبست روبهرو شود.
«آلن آيزنبرگ»، نويسنده «اينترنشنال نيوزويك»، ميگويد: به تازگي يك دوره مطالعاتي را راجع به برنامه هستهاي ايران در دانشگاه استانفورد به پايان رسانده است، او مينويسد: ايالات متحده و اروپا بايد كاري كنند تا تهديدات از سوي ايران را خنثي كنند.
در چهار سال گذشته، به ويژه در همين چند وقت اخير كه رئيسجمهور جديد راديكال ايران، اختيار امور را به دست گرفته است، اظهارات سال 2002 بوش، مبني بر اينكه ايران را جزيي از «محور شرارت» خوانده و اين كشور را تهديدي براي صلح جهاني لقب داده بود، به بهترين نحو تحقق يافته است.
از آنجايي كه زمامداران ايران، هنوز اظهارنظرها و مواضع جنجالي خود را حفظ و تهديد كردهاند كه برنامه هستهايشان را از سر خواهند گرفت، ايالات متحده و اروپا، كار چندان مؤثري براي خنثي كردن اين تهديد انجام ندادهاند.
بحثهاي ادامهدار اروپا، حاكي از آن است كه آنان به خاطر برنامههاي هستهاي ايران، خواهان انجام اقدامي تهاجمي عليه اين كشور هستند. كساني هم كه مخالف پاسخ خشن به ايران هستند، تمايل زيادي براي دفاع از اين كشور دارند.
بمباران تأسيسات هستهاي يا اعمال تحريمات شديدي كه از سوي اروپا، درباره آن سخن گفته ميشود، تنها باعث گرد آمدن مردم به دور روحانيون ميشود و علاوه بر آن، انجام هرگونه اصلاحات دمكراتيك يا انقلابي را به تعويق مياندازد. البته هدف قرار دادن مراكز هستهاي ايران، بسيار سخت است، چراكه آنان در محيطهاي مخفي و سري قرار گرفتهاند.
آيتالله خامنهاي، احمدينژاد را تحت نظارت شديد خود قرار داده تا به جاي «محو اسرائيل» به موضوع برنامه هستهاي توجه كند. رهبر ايران همچنين آشكارا اعلام كرده است: ايران، قصد حمله به اسرائيل را ندارد.
اين بحث و گفتوگوها، غرب را به سمت نقطه ضعف استراتژيكي كشانده است.
آمريكا براي رسيدن به توافق با ايران، دست به دامن يك سري تاكتيكهاي آزاردهنده شده است؛ مانند پشتيبانيهاي نه چندان گرم از مذاكرات اروپاييان با ايران، تهديدات نظامي مرموز و ادواري، تحريمات خارجي و روش خاموش ديپلماتيك.
مذاكرات اروپاييان به سهم خود، فاقد سختگيري و دندانتيزي لازم است. وزراي خارجه اروپايي، همواره در لفاظي قوي بودهاند، اما هيچ نتيجهاي از آن نگرفتهاند. از همه مهمتر آنكه، ايالات متحده و اروپا در كشيدن پاي برخي كشورهاي خارجي مثل روسيه و چين به ميان گود، ناكام ماندهاند؛ كشورهايي كه از حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل برخوردارند و ميتوانند، هرگونه پاسخ چندجانبه معناداري را از بين ببرند.
بايد گفت كه تهران، بسيار ماهرانه، توانسته است از محدوديتهاي روشهايي كه اروپا و آمريكا در پيش گرفتهاند، استفاده لازم را ببرد و با تأكيد روي برنامه هستهاي خود، به دنبال همتايان استراتژيكياش بگردد تا بتواند آنها را با منابع وسيع نفت و گاز خود، وسوسه كند و به سركوب دمكراسي در خانهاش ادامه دهد.
در كنار ديگر انگيزههاي ايران براي داشتن برنامه هستهاي كه ميخواهد براي توليد انرژي از آن بهره ببرد، به نظر ميرسد، رؤساي ايراني بيشتر علاقهمند به نتايجي هستند كه به آنان اين امكان را بدهد كه خودشان در كشور، غنيسازي اورانيوم داشته باشند؛ پيشنهاد خطرناكي كه حاكي از پيشينه فريبكارانه روحانيون و دولت راديكال ايران است.
حتي در صورت ازسرگيري غنيسازي اورانيوم، باز امكان ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت وجود دارد. بيش از نگرانيها از بابت رفتار ايران، اين مسئله، باعث نگراني است كه ايران هنوز در موقعيت فعلي، آسوده و در امان باقي مانده است.
غرب بايد واكنشهاي استراتژيك خود را به شيوههاي زير گسترش دهد: ايالات متحده آمريكا و اروپا به همان روش ديپلماتيك اوليه خود، بايد در جهت جذب توافقات و حمايتهاي بيشتر از سوي «مسكو» و «پكن» برآيند و كاري كنند كه جايگاه موضوع هستهاي ايران، پرخاشگرانه و خصمانهتر بنمايد. روسيه هنوز هم به نحو خطرناكي با ايران رابطه دارد (به تازگي آنان يك معامله تسليحاتي يك ميليارد دلاري داشتهاند).
چين بيشتر از آنكه مراقب برنامه و قدرت هستهاي ايران باشد، به وابستگي گازي و نفتي خود فكر ميكند، اما نميخواهد ببيند كه ايران به بمب هستهاي دست پيدا كند؛ از اين گذشته، روسيه و چين اعمال قدرت مالي و اقتصادي بسياري بر ايران دارند. البته يادآور ميشويم كه استفاده از اعمال تحريمات از سوي اين دو كشور بر ايران، ميتواند همچون يك عامل واقعي بازدارنده و ترساننده عمل كند. براي مثال؛ پوتين ميتواند به تهران به طور جدي اعلام كند كه سرنوشت همكاريهاي نظامي ايران و روسيه، وابسته به توافقي است كه بر طرح غنيسازي اورانيوم مسكو، انجام ميشود. آمريكا هم بايد هدفمندتر با ايران مراوده داشته باشد. هرچند احمدينژاد در بالاترين حد تعصب و افراط قرار دارد. ايران و آمريكا انگيزهها و تمايلات دوجانبه مهمي با هم دارند كه ميتوانند بدون يك تنشزدايي كامل، در مورد آنها به بحث و گفتوگو بنشينند و آمريكا نيز ميتواند با استفاده از خليلزاد، مذاكراتي را با سران ارشد ايران درباره موضوعات مرتبط با عراق، آغاز كند.
ايران آشكارا اين تلاش را مورد بياعتنايي قرار داده است. ارائه پيشنهادهاي همكاري و برقراري ارتباط از سوي ايالات متحده آمريكا و رد آن از سوي تهران، به ايرانيها نشان ميدهد كه تقصير به گردن رؤساي آنهاست، نه آمريكا؛ رؤسايي كه در جهت تعميق انزوا و بدتر كردن دشمنان اقتصادي عمل ميكنند.
حال وقت آن است كه زمينه براي دادن ويزا به دانشجويان ايراني آسانتر شود تا تعداد بيشتري از آنان، بتوانند در آمريكا درس بخوانند. به اين ترتيب، روبهرو شدن آنان با فرهنگ آمريكا، بهترين راه از بين بردن افسانههاي شرورانهاي است كه تهران با نام «شيطان بزرگ» آن را اشاعه ميدهد.
اروپا نيز به سهم خود بايد براي ازسرگيري مذاكرات عجله كند. اگر ايران بار ديگر از مسير مذاكرات خارج شود و غنيسازي اورانيوم را از سر بگيرد، موضوع خود به خود و بدون توجه به واكنش تهديدآميز، به شوراي امنيت ارجاع داده خواهد شد. اروپا بايد توانايي اين را داشته باشد كه به ايران نشان دهد، ميتواند آمريكا را تحريك كند كه در صورت همكاري ايران، دست به تدابير اساسيتر همچون «لغو تحريمات» بزند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.