انتقاد از «اسطوره خط امام»!
اخبار روز: بيانيه انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اميرکبير پيرامون موج جديد حمله به دفتر تحکيم وحدت و انجمنهای اسلامی
از روزهای پس از انتخابات دوره نهم رياست جمهوری مجموعه عملکرد، برخورد و موضع گيری حاکمان سياسی ايران، نيروهای امنيتي، دستگاه قضائی و فعالان سياسی درون حکومتی نسبت به مجموعه دفتر تحکيم وحدت انجمنهای اسلامی به گونه ای بوده است که به راحتی می توان طرح يک توطئه سرکوبگرايانه و خط حذفی خشونت بار را به وضوح در آن درک نمود.
هر چندکه مستندات گوناگونی در اين زمينه موجود و قابل ارائه است و با سرکشی به آرشيوهای خبری و پيگيری اخبار مربوطه می توان به حجم قابل توجهی از آن دست يافت اما جالبترين و علنی ترين مورد اين مدعا سخنان نسبتا همزمان مهندس نوروزی « معاون سياسی نهاد رهبری مرکز » و آيت ا.. موسوی خوئينی ها «دبير کل مجمع روحانيون مبارز» به مناسبت روز شانزده آذر می باشد. دو سخنرانی که در ظاهر متفاوت اما در باطن پوشش دهنده نيتی مشترک می باشند.
نوروزی در يک تحليل سياسي- تاريخی نادرست و پرتناقض عنوان می کند که « در دهه هفتاد به چند دليل افتی در فعاليتهای دانشگاهی اتفاق افتاد که باعث شد در بخشی از بدنه دانشجويی به ويژه در دفتر تحکيم وحدت يک جريان فرسايشی ايجاد شود و اين جريان از سال 70 الی 75 حالت استحاله ای و تجديدنظرطلبی به خود گرفت و … ».
نوروزی به اين مساله بيش از اين اشاره نمی کند و در ادامه صحبتهای خود فراکسيون مدرن دفتر تحکيم وحدت را که اکثريتی بی چون و چرا و قدرتمند در مجموعه دفتر تحکيم وحدت است را اقليتی سازشکار و کرنش کننده در برابر غرب به رهبری دانشگاه اميرکبير می نامد. هر چند که اين سخنان می تواند حاکی از سناريوی جديد ديگری برای انجمنهای اسلامی و دفتر تحکيم وحدت باشد ولی جالبتر آن هنگام است که آيت ا… خوئينی ها، دانسته يا نادانسته برای از ميان برداشتن مخالف، با ” نوروزی ” هم داستان می شود و در سخنرانی خود خواستار تصفيه انجمنهای اسلامی و دفتر تحکيم وحدت از نيروهای مخالف انديشه دينی ايشان می شود و به « روشنفکر دينی ای که از خط قرمزها عبور کرده است » حمله می کند و او را به باد اتهامهای فکری و شخصيتی می گيرد. خوئينی ها به هيچ عنوان نام از کسی بر زبان نمی آورد ولی به روشنی مشخص است که روی کلام او با “دکتر عبدالکريم سروش ” است.
در نيمه نخست دهه 70 به مدد انديشه های دکتر سروش و مبارزه فکری و عقيدتی وی با تفکرات دينی متحجرانه و استبدادمآبانه آن روز جمع کثيری از بدنه جنبش دانشجوئی ايران گرد جمعی کوچکی از کسانی جمع شدند که تلاش می کردند از مفاهيم ديني، دموکراسی استخراج کنند و با ترويج قرائتی رحمانی و انسانی از دين، به مقابله با قرائت فاشيستي، جزم انديشانه، تماميت خواهانه و غيردموکراتيک غالب آن روز بپردازند.
جلسات مناظره و مباحثه متعدد و مطالعات گسترده موجب غنای تئوريک پيش آمده در انجمنهای اسلامی و دفتر تحکيم وحدت و هدف گيری اکثريتی در اين تشکل به سمت تحول طلبی و عقل محوری شد; تا به آنجا که انديشه های دکتر سروش يکی از پايه های اصلی تشکيل فراکسون مدرن دفتر تحکيم وحدت گرديد.
دانشگاه آنروز تاوان سنگين آزاديخواهی و شکل گيری ماهيت تکامل گرايانه و منطق ديالکتيکی خود را با اخراج، ضرب و شتم، حبس و شکنجه فعالان خود پرداخت ولی تا به امروز از حرکت ترقی خواهانه و تفکرات پيشرو خود باز نمانده است و مسلما هجمه جديد اين تفکر نيز ناکام خواهد ماند.
آيت ا… خوئينی ها در سخنرانی خود بارها تفکرات دکتر سروش را ناشی از آزار و اذيت، سهم خواهي، عصبانيت، ظلم به او، توقع بيش از حد، دلخوری و … ذکر می کند و با مقايسه دکترسروش با شيخ علی تهرانی و تصور آينده ای ضد مردمی و مذهب ستيز برای او، از دانشجويان سوال می کند « که چطور فردی که 20 سال پيش با تمام شواهد عقلی و نقلی از حکوت دينی دفاع می کرد امروز هزار دليل می آورد که آنرا نقض کند؟».
ما دانشجويان در مقابل به اين نکته بسنده می کنيم که: آقای خوئينی ها شما هم دوره ای طولانی دادستان کل دستگاه قضايی جمهوری اسلامی بوده ايد. چطور شما در مقابل تحول فکری خود از اقداماتی که در قاموس هيچ آزاده ای نمی گنجد – که از جمله آنها سرکوب بسياری از دگرانديشان ايران زمين به شديدترين و فجيع ترين شکل ممکن است که موجبات اعتراض بسياری از آزاديخواهان همانند فقيه عاليقدر- آيت ا.. منتظری – ، مهندس بازرگان و … را به همراه داشت – به مبارزه با تحجر، استبداد و ارتجاع گرويده ايد. بهتر است پاسخ دهيد که به چه دليل و به خاطر چه اقداماتی به جنابعالی لقب ” آيت ا… سرخ ” را داده بودند. جنابعالی که يک تنه صدها تن از کانديداهای رياست جمهوری را رد صلاحيت کرده ايد امروز چگونه به فکر دفاع از “جمهوريت” نظام افتاده ايد.
استبداد متصلب و خشن غالب، ندای مخالفی را بر نمی تابد و منفعت طلبان سياسي، جنبش دانشجويی مستقل و غير وابسته را. اقتدارگرايانی که هيچ گاه جنبش دانشجويی مستقل، آرمانگرا و آزاديخواه را تحمل نکرده اند همراه با اصلاح طلبان درون حکومتی ای که نتوانسته اند در انتخابات اخير از جنبش دانشجويی باج گيری کنند به دو تيغه قيچی استبداد تبديل شده اند که می خواهد حلقوم آزاديخواهان و عدالت خواهی را از هم بدرد.
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعتی اميرکبير ( پلی تکنيک تهران )
پیام برای این مطلب مسدود شده.