شما اسم این را چه مىگذارید ؟
نیما راشدان
Rashedan@gmx.ch
www.Rashedan.com
لیست انتخاباتى با عنوان “دانشوران و کارشناسان شهرتهران” ارائه مىشود. سه نفر اول این لیست را آقایان X وY و Z تشکیل مىدهند(X=ابراهیم اصغرزاده).
تهیه کننده این لیست یکى از سرشناسترین مخالفان چپگراى افراطى جمهورى اسلامى ایران و عضو موثر کانون نویسندگان ایران مىباشد ما او را آقاى M مىنامیم.
اهل مطبوعات در ایران مىگویند : آقاى X هفته گذشته با حجه الاسلام سیدعلى خامنه اى دیدار نموده . چکى به مبلغ 800 میلیون تومان دریافت نموده و مشغول تبلیغات انتخاباتى گردیده که از قضا مورد حمایت M عضو سرشناس کانون نویسندگان نیز قرارگرفته است. حالا کجایش را دیده اید؟ همین آقاى X موصوف پس از دیدار با رهبر یکهو از دفتر آقاى هاشمى شاهرودى سر در مىآورد. هاشمى شاهرودى در جلسه سران سه قوه با پوزخند به رئیس قوه مقننه رو مىکند و مىفرماید : آقاى X در ملاقات با من وعده دادند اگر ایشان را مدد رسانیم بساط خاتمى و خاتمى بازى را جمع مىکنم و جالب اینجاست که حتى شاهرودى نیز عقیده دارد ایشان دودوزه بازى مىکنند.
بگذریم که باقى ماجرا جالبتر است.
نفر دوم لیست دانشوران آقایى است که زندگى سیاسى خود را در سپاه پاسداران زنجان و در ضل توجهات حضرت آیت لله بیات آغازیده است. اگر تا کنون به زنجان نرفته اید یکبار به آنجا سفر کنید جلوى هر عابر و رهگذر خیابان را بگیرید و از پیشینه آقاى Y بپرسید ، مىدانید چه خواهید شنید ؟ “روزى روزگارى جوانى بود ، سبزپوش و جویاى نام منافق و چریک و امتى را مىگرفت و بدون آنکه زحمت معرفى ایشان به دستگاه دادگسترى و قضا را متحمل شود همینجا در پشت بام مسجد با دو تیر خلاص راهى رحمت حقشان مىنمود. روزگار گذشت و گذشت و گذشت ایشان نیز از سازمان اموال تملیکى شهردارى تهران و از خیابان میرداماد تهران سردرآورد. دوران درخشان چپاول به همدستى آقاى X اى که سهام نرگس شیراز و روغن جهان و … را از برکت تلفنچى رهبر بودن تا توبه نامه نویسى پس از بازداشت در اختیار داشت. آغاز گردید و تعجب نکنید که آقایان X وY و Z شوراى شهر تهران را در غیاب عبدالله نورى دربند و سعید حجاریان مضروب”به لجن” کشیدند و عذرمىخواهم اگر گریزى از این واژه براى توصیف آنچه اینان در شورا نمودند نیست.
حکایت همچنان باقىاست آقاى X و Y و Z به شدت از سوى یکى از دوستان سرشناس و قدیمى حمایت مىشوند او را آقاى N مىخوانیم کارنامه آقاى Z متولد خرمشهر در مشاغل کلان اقتصادى بنیاد مهاجران جنگ تحمیلى مشعشع است و همچنین هنگام حضور در مدیریت فرهنگى این نهاد. از این مهمتر پدرخوانده سیاسى آقاى Z است که او را N نامیدیم N چشم راست فلاحیان و رىشهرى بود از جمعیت دفاع از ارزشهاى خیابان مقدس اردبیلى سردرآورد و امروز جاى دیگرى مشغول خدمت است.
آقاى N عزیز مىبایست در زندانها حضور یابد او و دو نفر دیگر ماموریت داشتند از زندان سیاسى بجان آمده از گرماى شهریور 67 روى یک برگه کاغذ بخواهند : “آیا هنوز بر سر موضع هستى؟!” زندانى مىگفت : نه ! ایشان نیز نظر کارشناسى خود را مىنوشت آقاى N و آقاى نیرى مشهور امضاء مىکردند زندانى اعدام مىشد و بیش از 2000 نفر همینطور اعدام شدند ، این امضاها موجود است این ان و ضد آدمهایى حقیقى هستند! خدایا به که بگوییم : آقاى M نویسنده و اقتصاددانى که صمیمى ترین دوستان نویسنده خود را همین چند سال پیش با دست خود به خاک سپرده است از افرادى نظیر N و Z با عنوان “دانشوران و کارشناسان شهر تهران” حمایت انتخاباتى مىکند ؟
چهار سال پیش مقالاتى مىنوشتم با عنوان “جامعه شناسى سیاسى و سازمانهاى غیردولتى در ایران” آنجا باور داشتم و نوشتم که “گذشته کانون نویسندگان و چپ سکولار ایران” افتخارآفرین است ، نوشتم که هر کارشناس و تحلیلگر آینده ایران بخت این جریان را براى نقش آفرینى در حدوث جامعه مدنى ایرانى بسیار بلند مىداند نوشتم که چپ ایران گذشته دارد آینده دارد و از همه مهمتر وظیفه دارد اما ننوشتم که این وظیفه گنجاندن دزدها بسازبفروشها و جنایتکاران فرصت طلب در لیستهاى انتخاباتى به صرف دشمنى مشترک با جریانات لیبرال و تکنوکرات مىباشد ننوشتم فکر هم نمىکردم و هنوز هم باور نمىکنم که انشاءالله گربه است.
جریانات مغضوب حکومت آنها که دو سال گذشته را در زندان 59 گذرانیده اند به همت منتخبان ملت ایران پس از ربع قرن اختناق براى نخستین بار در یک انتخابات نسبتا آزاد فرصت شرکت یافته اند.
آقاى “M” از پشت به زخم خوردگان سالهاى اخیر به روزنامهنگاران زندانى و به مردم ایران خنجر مىزند حیثیت جریان روشنفکرى خویش را به خطر مىاندازد و براى جمعى کاسه به دست گرفته است که بسیار کمتر از “علىاکبر فلاحیان” راى خواهند آورد ؟ در دنیاى دانش انتخابات چیزى به نام نظرسنجى سالهاست که وجود دارد اکنون حتى انصارحزب الله و جنتى نیز قبل از شرکت در انتخابات نظرسنجى مىکنند آیا آقاى دکتر “M” استاد عزیز دانشگاه ما نمىتوانست تنها نظر 10 نفر از عابران خیابانهاى تهران را در خصوص آقایان X وY و Z جویا شود و دریابد ایشان منفورترین و مطرودترین بازىگران سیاسى چهارسال گذشتهاند ؟ خودسوزى با کدام استدلال ؟ خودزنى با چه نیتى ؟ بر اساس کدام برآورد ؟ چرا ؟ آخر چرا ؟
مردم ایران به امثال آقاى دکتر “M” امید بسته اند او و دوستانش را دوست دارند . من نیز او را دوست دارم و اطمینان دارم که مورد اخیر از عدم اطلاع و تحقیق ایشان از سوابق و عملکرد افرادى چون X وY و Z ناشى مىشود و قطعا تعمدى درکار نیست. اما نباید قدرى بیشتر دقت ؟ قدرى فراتر تحقیق؟ قدرى عاقلانه تر محاسبه ؟
شما اسم این را چه مىگذارید؟
پیام برای این مطلب مسدود شده.