در جمهوري اسلامي؛ چه کسي به چه کسي گل مي زند؟
روز: مريم کاشاني
در جمهوري اسلامي چه مي گذرد؟ از يک طرف سايت بازتاب وابسته به سردار رضايي، دبير شورايعالي امنيت ملي، به گفته بي بي سي به “انتشار مناقشه برانگيزترين قسمت هاي سخنان آقاي احمدي نژاد” در ديدار با آقاي جوادي آملي دست مي زند، از طرف ديگر شخص سردار محسن رضايي در نامه اي به آقاي رئيس جمهور، سامان گرفتن “پرونده اتمي” را مرهون ابتکارات وي مي خواند. از يک سوي، رئيس جمهور “رئيس مرکز بررسي هاي استراتژيک” را تعيين مي کند، اما از سوي ديگر وقتي رئيس مزبور با حکم احمدي نژاد، قصد ورود به دفتر کارش را دارد، او را به “کتابخانه” راهنمايي مي کنند. خبرها را هم “سايت هاي ضد انقلاب” و يا “کميته هاي تخريب رئيس جمهور” نمي دهند؛ هر چه هست ريشه در منابع داخلي، و اتفاقا “منابع اصولگرايان” دارد. راستي چه خبر است؟
همان موقع که سايت بازتاب در زير تيتر “حصن و حصاري از نور” از قول رئيس جمهور مي نوشت: “روز آخري که سخنراني کردم، تقريباً همه سران بودند، يکي از همان جمع به من گفت: وقتي تو شروع کردي بسماللهو اللهم را گفتي، من ديدم يک نوري آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در يک حصن و حصاري رفتي”، عليرضا ذاکر اصفهاني، حکم رئيس جمهور در جيب، و در پي “مراجعه براي تحويل مكان استقرار مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري و امكانات و آرشيو اين مركز” بر اثر “ممانعت نيروهاي مرکز بررسي هاي استراتژيک” به نوشته سايت عارف نيوز، و به نقل از سايت بازتاب “به محل كتابخانه مركز هدايت و از آغاز فعاليت وي ممانعت به عمل” مي آمد. پيگيريهاي وي براي “حل مساله از طريق دفتر رئيس جمهور نيز بدون نتيجه” بود. زيرا “ساختمان و امكانات مركز، در اختيار يكي از معاونتهاي وزارت اطلاعات” است.
در همان روز همچنين در حاليکه “با روي كار آمدن دولت جديد اين اميدواري ايجاد شد كه جلوي حيف و ميل بيتالمال گرفته شده و بودجه و اعتبارات صرف كارهاي زيربنايي و عمراني كشور” شود، به گزارش سايت عارف نيوز، مديركل “يك سازمان فرهنگي استان خراسان شمالي، به تبعيت از رئيس سابق خود در تهران، اعتبار جاري يك سال سازمان خود را صرف خريد يك منزل مسكوني با 400 متر زيربنا براي اين اداره كرده و به همراه خانواده خود در اين منزل سكونت يافته” بود. “اين مدير كل مبلغ يك ميليارد و سيصد و شصت ميليون ريال را به خريد اين منزل اختصاص داده و بيش از 60 ميليون ريال، صرف تزئينات منزل از قبيل مبل، لوستر، پرده و غيره” کرده است. البته “ديوان محاسبات در نامهاي از اين اداره كل خواستار ارايه مستندات قانوني و دلايل انجام پرداخت مبلغ مذكور بابت خريد ساختمان ويلايي شده است.”
اما تا نامه “ديوان محاسبات” به استان خراسان شمالي برسد و برگردد، به گزارش سايت فردا يک وزير کابينه احمدي نژاد “در بدو ورود به اين وزارتخانه سه تن از نزديك ترين خويشاوندانش را در دفتر خود به كار” گمارد. او “همسرش را به عنوان منشي خود استخدام” كرد و “دو فرزندش” را در دفتر وزارتي به کار گرفت. واقعا وقتي کسي “کار” مي کند، چه ايرادي مي توان به او گرفت؟ ايراد آنجاست که: “محمدرضا ـ ح، يكي از مديران كل وزارت بهداشت، كه نقش اصلي در افشا و فروش سؤالات آزمون دستياري، كارشناسي ارشد و دوره دكتري وزارت بهداشت داشته است، همچنان به فعاليت خود در اين وزارتخانه ادامه ميدهد.” بازتاب که اين گزارش را داده، اضافه مي کند: “آقاي مديركل كه دريافت رشوه به ميزان 3/4 ميليارد ريال توسط وي قطعي است و خريداران سؤال به چگونگي پرداخت اين مبلغ به محمدرضا ـ ح اعتراف كردهاند، از سال 79 تا 83، اقدام به فروش سؤالات كنكورهاي وزارت بهداشت ميكرده و طي اين مدت، سؤالات 22 دوره از كنكورهاي مختلف وزارت بهداشت را به فروش رسانده است.” او هفته گذشته “براي بخش كوچكي از تخلفات خود از سوي دادگاه به سه سال حبس تعزيري و سي ميليون تومان جريمه محكوم شد، اما در هفته جاري با اعمال نفوذ و در كمال شگفتي، در بخش ديگري از تخلفات خود تبرئه شده است.” اين مدير کل نيز “در کمال شگفتي” تنها با “كمتر از 10 درصد از پول ناشي از فروش سؤالات كنكور، اقدام به خريد سي خط موبايل و اتومبيل پرشيا كرده كه البته قرار است اين اموال نيز به وي بازگردانده شود.” و جالب موضع گيري وزير بهداشت دولت جديد است که “طي اقدام ابهامآميزي” از برخورد با متخلفان خودداري كرده است. اما حسن قضيه اين است که سايت بازتاب هست و “در صورت ادامه حضور متخلفان در وزارت بهداشت، در گزارشهاي آينده خود، به افشاي اطلاعات جديدي” خواهد پرداخت. زيرا از ديد اين سايت، اصول، اصول است و نبايد آن را ناديده گرفت، همان کاري که “معاونت مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ” مي کند. اين معاونت نيز به نوشته سايت بازتاب “با چسباندن اطلاعيههايي بر روي ديوار اين معاونت، از مأموران و پرسنل خود خواسته است تا از اقامه نماز در اين محل جداً خودداري كنند”.چرا؟ به دليل اينکه “اين ساختمان متعلق به يك فرد حقيقي است كه خواستار تخليه ساختمان شده و نيروي انتظامي در حال حاضر با خودداري از تخليه، به دليل غصبي بودن مكان از افراد شاغل در اين معاونت خواسته براي قبولي نماز از اقامه آن در اين محل خودداري كرده و نماز را در محل ديگري اقامه كنند.” به هر حال اين معاونت به وظيفه ديني خود عمل مي کند و کاري ندارد که “سفرهاي پربار مديران يكي از مجموعههاي ستادي قوه قضائيه به خارج از كشور ادامه دارد” و اين سفرها كه براي “بازديد از چند مركز قضايي اين كشورها بالاخص ژاپن تدارك ديده شده بود، به دليل پربار! بودن 23 روز طول” مي کشد. البته قوه قضاييه در پاسخ بازتاب مي گويد اين سفرها به هزينه ميزبانان خارجي بوده و حاصل آن هم در”چند مجلد” به زودي عرضه مي شود. اين “چند مجلد” ممکن است حالا حالا ها “عرضه” نشود، اما “هواپيماي تشريفاتي دولت” عرضه مي شود: “هزينه خريد هواپيماي مذكور قريب به 60 ميليون دلار بوده است” که “20 ميليون دلار از قيمت اين هواپيما صرف تزئينات داخلي آن شده است.” اين “هواپيماي ايرباس 321 يك هواپيماي تشريفاتي و داراي تمامي امكانات هواپيماهاي پيشرفته است، ولي از لحاظ چيدمان داراي امكاناتي است كه آن را از ديگر هواپيماها متمايز ميكند.” اين را آقاي الهام سخنگوي دولت مي گويد و به وقت تحويل گرفتن هواپيما، ولي اين را نيز ناگفته نمي گذارد که: “توجه به شعارهاي آقاي احمدينژاد بعيد به نظر ميرسد ايشان از اين هواپيما استفاده كند.” و بازتاب هم مي نويسد: “با نظر برخي از مقامات دولتي، احتمال تخريب و برچيدن تجهيزات داخلي هواپيمايي تشريفاتي جديد دولت كه حدود 24 ميليارد تومان براي آن هزينه شده، افزايش يافته است.” به همين سادگي. و چون قضيه ساده است و انگار روزمره “به رغم وعده سخنگوي دولت مبني بر اجازه ورود خبرنگاران، عكاسان و فيلمبرداران رسانهها به درون هواپيماي تشريفاتي” حراست هواپيمايي جمهوري اسلامي “از ورود اصحاب رسانهها به هواپيماي مذكور جلوگيري” مي کند.
و درست همان موقع که خبرنگاران در فرودگاه با ماموران حراست بحث و جدل مي کردند، سردار صفار هرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز، با احمد خادم المله، مسوول خبرگزاري جمهوري اسلامي، که ظاهرا از همرزمان است، در حال “جدال” بود. زيرا به نوشته خبرگزاري انتخاب: “اختلاف بر سر اداره موسسه مطبوعاتي ايران ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنان پابرجاست.” به گفته اين سايت “صفار هرندي در صدد است تا صاحب امتيازي را از حيطه اختياري ايرنا خارج” کند، و خلاصه جنگ، تن به تن شده است و آقاي خادم المله که آمده بود تا پيکان حمله را متوجه “امپرياليسم خبري” کند، کارش شده است مبارزه با “وزيري که مي خواهد” روزنامه ايران را از “حيطه اختيار او” خارج کند. و درست کارش مصداق سخن سردار نقدي مي شود که حالا به نقل از خبرگزاري انتخاب “با چهره تازه اي در مقابل خبرنگاران ظاهر شده” و سخن از اين مي گويد که: “ما نه فقط حاضريم تيم مقابل را تشويق کنيم، بلکه در ميدان به خودمان هم گل مي زنيم.” يک حرف کاملا درست که گزارش آن به بازتاب هم رسيده، زيرا در زمان توقيف اين سايت “سايتهاي ضد انقلاب و اپوزيسيون جمهوري اسلامي” جايگاه اين “مهمترين و گاه تنها منبع خبري محافل ايرانيان خارج از كشور در اينترنت” را “تصاحب كردند”! راستي در جمهوري اسلامي و در ميان جناح هاي در قدرت، چه کسي به چه کسي “گل” مي زند؟
پیام برای این مطلب مسدود شده.