احمدی نژاد بیماری که خود از روانپریشی خویش بی خبر است
راه توده: این گفتگو با یکی از روانپزشكان برجسته داخل کشور انجام شده است
شمار رو به افزایش امام زمان ها در تیمارستان روزبه تهران
– من در مورد آقای احمدی نژاد نمی توانم بطور قاطع اظهار نظر كنم. یك سری علایم و نشانه هایی در سخنان و رفتارهای ایشان وجود دارد كه بسیار مشابه و مشترك با نوعی از بیماران است كه در اصطلاح روانپزشكی زیر دسته بیماران پسیكوز مانیاك دپرسیو و یا بیماران پسیكوز اسكیزوافكتیو جای می گیرند.
اگر بخواهم نظر خود را دقیق تر توضیح دهم در روانپزشكی، بیماران بطور كلی به دو گروه پسیكوتیك و نوروتیك تقسیم میشوند:
دسته نخست یعنی پسیكوتیكها بیمارانی هستند كه رابطه آنها با واقعیت قطع می شود. یعنی بیمار تفاوت اندیشه و سخن خود را با واقعیت موجود درك نمی كند. مثلا بیمار مدعی میشود صداهایی به او میگویند كه كسی می خواهد او را بكشد یا مسموم كند كه در فارسی به آن می گویند هذیان.
دسته دوم بیماران نوروتیك یعنی آنهایی هستند كه بیمار خود می داند كه اختلالاتی در او ایجاد شده و اندیشه هایش با واقعیت تطبیق ندارد. تشخیص این دو بیماری از هم را در زبان انگلیسی “ریالتی تستینگ” می گویند كه به فارسی میتوان آن را “واقع آزمایی” مثلا نام داد. بعبارت دیگر در مریض پسیكوتیك این ریالتی تستینگ مختل است یعنی تفاوت میان هذیانش و واقعیت را نمیداند.
اما خود پسیكوزها هم انواع و اقسام دارند و تشخیص نوع آن با ارزیابی چند جمله ممكن نیست. در واقع برای تشخیص دقیق این بيماری پزشك نیازمند یك سلسله اطلاعات است و قبل از هرچیز آنچه در زبان های فرنگی به آن “مد دو فونكسیونمان” می گویند، یا بعبارت دیگر روش و منش زندگی. مثلا در بعضی انواع پسیكوز كه جنون مانیاك و دپرسیو به آن گفته می شود اینگونه بیماران دچار گوشه نشینی و كنار كشیدن از اجتماع نیستند. بلكه دچار پرخوری یا كم خوابی یا فعالیت زیاد هستند اما فعالیت زیاد كم بهره و بی هدف.
غالب اینان دچار نوعی از هذیان هستند كه به آن هذیان “گراندیوزیتی” می گویند كه میتوان آن را در فارسی “بزرگ منشی” یا “جنون عظمت” عنوان كرد…. اینگونه بیماران چیزخاصی در خود می بیند كه فكر می كند در او هست و در دیگران نیست. یك عامل برتری در خود می بیند. كسی می گوید من امام زمانم، یا شاه هستم، یا ناپلئونم یا بهترین پزشك جهان هستم. البته نوع ادعا به زمینه فرهنگی اجتماعی مریض بستگی دارد. یعنی نوع هذیان، نوع ادعاها تحت تاثیر جامعه و زمینه فرهنگی و اجتماعی قرار دارد، كه بیمار پسیكوز در آن پرورش یافته. مثلا در انگلیس و امریكا اینگونه بیماران بالطبع خود را امام دوازدهم شیعیان ایران نمی دانند، بلكه مثلا خود را در قالب “مسیح” می پندارند كه برای نجات بشریت رستاخیز كرده است. ….
این كه آقای احمدی نژاد میگوید كه مثلا در سازمان ملل هاله نورانی دور سر او بوده میتوان آن را یك نمونه هذیان “بزرگ منشی” و همان “جنون عظمت” دانست. زیرا در مورد دیگرانی كه این ادعا شده، مثلا در مورد امامان یا قدیسین همیشه دیگران در مورد آنها این را گفته اند نه خود آنها. منظورم این است كه هیچ پیامبر یا قدیسی خودش ادعا نكرده كه مثلا هاله نورانی دور سر او بوده، بلكه دیگران بعدها چنین ادعایی را در مورد او كرده اند. حالا درست و نادرستش بحث دیگریست….
من اگر فرض را بر این بگذارم كه سخنان و رفتارهای آقای احمدی نژاد جنبه سیاسی و ظاهرسازی و مردم فریبی ندارد و او به حرفهایی كه میزند واقعا معتقد است و مثلا اعتقاد دارد دور سرش هاله نورانی بوده است یا امام زمان حامی اوست و او را فرستاده تا مقدمات ظهورآن امام را فراهم كند، یا وظیفه تشكیل دولت اسلامی بر دوش او گذاشته شده و … متاسفانه باید بگویم نمیتوانم كمترین تردیدی در بیماری ایشان داشته باشم، زیرا در عمر حرفه ای خودم مشابه اینگونه افراد و اینگونه ادعاها را زیاد دیده و شنیدهام. بگذریم از این که شاه هم اگر یادتان باشد در کتاب “ماموریت برای وطن” مدعی شده بود حضرت عباس او را از مرگ نجات داده و موقع سقوط از اسب او را در هوا گرفته است!
اما در این مرحله و با اطلاعاتی كه در اختیار دارم تشخیص اینكه بیماری او دقیقا چیست كار دشواریست و مستلزم معاینه دقیق ایشان و داشتن یك سلسله اطلاعات راجع به گذشته، محیط خانوادگی و تحصیلی، رفتارهای دوران كودكی، نحوه ورود وی به دانشگاه، محیط و روش كار فعلی او مثلا در دانشگاه و میزان جدی و هدفمند بودن آن و غیره است كه من به این اطلاعات دسترس ندارم….
همانطور كه گفتم برخی نشانه ها در مورد ایشان وجود دارد. مثلا در زندگينامه رسمی وی نوشته كه دانشجوي عمران بوده و بعد رفته دكترای ترافيك گرفته و از آنطرف موسس انجمن تونل بوده و یا ابلاغ كرده كه همه جا باید نام او بعنوان دكتر احمدی نژاد اعلام شود. يا بازديدهای سرزده ای كه می گويند از وزارتخانه ها انجام می دهد كه معلوم نيست هدف از آن چيست و بازديد سرزده رييس جمهور از يك وزارتخانه اصلا يعني چه. یا مثلا شنیده ام كه پنج صبح جلسه می گذارد و دائم بی هدف به این طرف و آن طرف میرود كه نشاندهنده ناتوانی وی در ایجاد تمركز ذهنیست.
یكی دیگر از علایم ایشان اینجاست كه اینگونه بیماران غالبا از مصاحبه های پزشكی می گریزند. زیرا در مصاحبه پزشكی پس از چند سوال معلوم میشود كه فرد تا چه اندازه بقول معروف پایش در زمین است و با واقعیت ارتباط دارد. در بسیاری از موارد هم ما بعنوان پزشك می دانیم كه اینگونه بیماران اگر بگویند مثلا ماست سیاه است باید تایید كرد تا بتوان به مصاحبه ادامه داد و در غیراینصورت با شما درگیر می شوند. من در یكی دو مصاحبه سیاسی كه با اقای احمدی نژاد تا به امروز شده دقت كرده ام و معقتدم ایشان توان مصاحبه واقعی را ندارد؛ یعنی اصولا توان حضور در جمعی كه عقاید ایشان را نفی میكند ندارد. بنظر من این یكی دیگر از نشانه هایی است كه بیماری ایشان را تایید می كند. البته مصاحبه پزشكی كه من در ابتدا گفتم با مصاحبه خبرنگاری سیاسی متفاوت است. ولی یك چیز در آنها مشترك است كه در هر دو حالت فرد در شرایطی قرار می گیرد كه عیار سخنانش سنجیده می شود كه تا چه اندازه در عالم منطقی سیر می كند و تا چه اندازه در عالم اوهام به سر میبرد. بنظر من ایشان بدشواری توان شركت و حضور در مجمع یا جلسهای را دارد كه در آن كسانی روبروی عقاید و نظراتش قرار گیرند. مثلا، شما نگاه كنید به نحوه برخورد ایشان به انتقادات اقای خاتمی. این ضمنا ناشی از همان جنون بزرگ منشی یا عظمت طلبی شخصی است كه به آن اشاره كردم كه فرد توان تحمل انتقاد را ندارد….
اینكه آقای احمدی نژاد علایم برخی بیماری های روان پریشی را دارد به معنای آن نیست كه وی كم عقل است یا دچار “عقب ماندگی ذهنی” است. وی كسی است كه تحصیل كرده، در دانشگاه قبول شده و این نشان می دهد كه وی دچار عقب ماندگی ذهنی نبوده است. ولی جنون بزرگ منشی در میان تحصیلكردگان هم دیده می شود كه غالبا بدلیلی خود را برتر از دیگران می دانند. ضمن اینكه شروع این بیماری در مردان معمولا در دهه بیست تا سی یعنی پس از دوران تحصیلات دبیرستانی و ورود به دانشگاه است. ….
نوع رفتارهای اقای احمدی نژاد با بیماران اسكیزوفرنی متفاوت است. و من با اطلاعات فعلی خود معتقدم كه ایشان احتمالا یا جنون مانیاك دپرسیو دارد یا یك بیماری كه به آن اسكیزوافكتیو می گویند. كه مخلوطی است از اسكیزوفرنی و اختلالات خلق و خویی یا همان افكتیو، كه علایمش دقیقا همان چیزهایی است كه در مورد ایشان می گویند كه ناگهان عصبانی می شود، به هم میریزد، فحش میدهد، قاطی می كند یا در جلسات دولت فریاد می كشد كه این نشان می دهد ایشان رفتار هدفمند ندارد.
ادعاهای ایشان در مورد امام زمان و رابطه ای كه بتدریج سعی می كند میان خودش و آن امام برقرار كند بویژه برای من خیلی جالب توجه است. بنظر من این افكار از گذشته در او وجود داشته و اكنون دارد آن را علنی می كند. اگر شرایط و اوضاع احوال برای او مساعد پیش رود من تردید ندارم كه خود را بزودی فرستاده امام زمان، نایب امام زمان و چه بسا خود امام زمان معرفی كند. بد نیست بدانید كه مثلا در بیمارستان روزبه تهران ما هميشه تعداد بسیار زیادی امام زمان داشته ايم. چند شاه و یكی دوتا ناپلئون هم انجا بودند. نكته جالب برای دانشجویان تازه وارد همین عده كثیر امام زمانها بود كه آنان را متعجب می كرد. ما همیشه برای دانشجویان توضیح میدادیم كه دلیل كثرت امام زمان ها در تیمارستان های ایران همانطور كه گفتم در اینجاست كه هر چند منشا این بیماریها اختلالات فیزیكی است، اما نحوه بروز آن جنبه فرهنگی اجتماعی دارد. یعنی همان جنون بزرگ منشی یا عظمت در اینگونه بیماران كه خود را بنوعی منجی جامعه و دیگران می دانند، در جامعه ایران با زمینه فرهنگی و مذهبی كه دارد گرایش اینگونه بیماران به اینكه خود را امام زمان یا برگزیده یا فرستاده او بشمارند بالطبع وسیعتر و پرشمارتر است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.