دفتر تحكيم وحدت از زبان علی افشاری
ایلنا- دفتر تحکیم وحدت توسط 50 تشکل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور تشکیل شد. حبیب بیطرف , محسن میردامادی, عباس عبدی, وفا تابش, شمس وهابی, ابراهیم اصغرزاده, بهزادیان از فعالین و موسسین اصلی دفتر تحکیم وحدت بودند. البته باید به این نکته اشاره کنم که بر خلاف تصور برخیها که میگویند آقای احمدینژاد نیز در تشکیل این اتحادیه کمک کرده است، باید گفت وی به هیچ وجه در تشکیل دفتر تحکیم وحدت نقش نداشته است.
در آن مقطع مجموعه تحکیم وحدت در بلوک چپ قدرت قرار داشت. در آن زمان مجمع روحانیون مبارز رهبری بلوک چپ قدرت را بر عهده گرفته بود، آنها معتقد بودند که بلوک چپ قدرت مبلغ واقعی و اصلی خط امام است و با همین اندیشه، بلوک چپ توانستند در مجلس سوم پیروز شود. در آن زمان هم ابراهیم اصغرزاده, بهزادیان و حبیب بیطرف به عنوان نماینده دفتر تحکیم وحدت در مجلس سوم که در دست جناح چپ (مذهبی) بود حضور داشتند.
در سال 68 پس از رحلت حضرت امام (ره) تغییرات اساسی در ساختار سیاسی کشور بوجود آمد و به تبع آن مجموعه دفتر تحکیم وحدت هم دچار دگردیسی شد. در آن زمان بخش راست قدرت بر عرصه سیاسی کشور مسلط شد و با اتفاقاتی که در مجلس چهارم افتاد، جریان چپ از صحنه قدرت بیرون رانده شد و تمامی پستها از این جریان گرفته شد. مجموع دفتر تحکیم وحدت در این زمان به نفع جریان چپ موضعگیری کرد.
جریان راست در ابتدا سعی کرد تشکلهای موازی را مقابل مجموعه دفتر تحکیم وحدت شکل بدهد. مجموعه گروه طبرزدی مجموعهای موازی را تحت عنوان “انجمنهای اسلامی دانشجویان و فارغ التحصیلان و موسسات آموزش عالی» تشکیل داد. این مجموعه گرایش راست بسیار تند داشت، بطور مثال برای اولین بار لفظ “امام خامنهای» از سوی این گروه مطرح شد. تشکلهای دیگری مانند بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشجویان تشکیل شد و جریان راست بروی این تشکلها سرمایهگذاری کرد، ولی زمانی که از این روند نتیجه نگرفتند، با مجموعه دفتر تحکیم وحدت برخورد کردند. ساختمان تحکیم و آن جایگاهی که دفتر تحکیم وحدت تا آن روز داشت را گرفتند. در آن دوران برخوردهای امنیتی با انجمنهای اسلامی دانشجویان صورت گرفت و برخی از فعالین این مجموعه بازداشت شدند.
در ادامه برخورد با تحکیم با پایان یافتن کار مجلس سوم، ابراهیم اصغرزاده و صالحآبای که از افراد مورد حمایت مجموعه تحکیم بودند، بازداشت شدند.
در آن مقطع مجموعه تحکیم عملاً حالت حکومتی سابق خود را از دست داد، فعالیت در انجمنهای اسلامی دیگر مصونیت نداشت و حتی ممکن بود هزینههایی را هم در بر داشته باشد. به دلیل اتفاقاتی که از سال 68 به بعد رخ داده بود، تحکیم از حالت مدافع مطلق حاکمیت به رویکرد انتقادی تغییر موضع داد و انتقاد خود را بیشتر متوجه بخش جناح راست حاکمیت کرد، البته این امر برای تحکیم وحدت هزینههای زیای داشت.
سال 68 تا 73 ، سالهای رکود تحکیم است. در این سالها تحکیم عملاً هیچ نشست رسمی نداشت، البته تنها اختلافهای داخل دفتر تحکیم وحدت موجب این رکود نشده بود، بلکه سیاستهای دولت، مهمترین عامل رکود در این مجموعه بود، عملکرد غلط، کار را به آنجا کشاند که رهبری نسبت به وضعیت سیاسی دانشگاهها موضع انتقادی گرفت و عملاً در یک سخنرانی گفتند که “بشکند دستهایی که دانشگاهها را غیر سیاسی کرد”. با این رویکرد جدید رهبری، فضایی فراهم شد تا مجموعه تحکیم تلاش و تحرک مجددی پیدا کند، در سال 73 پس از دو سال، نشست دفتر رسمی شد و تحکیم از حالت رکود خارج شد.
تا آن زمان دفتر تحکیم وحدت مجموعهای از دل حکومت و ابزار دولت در داخل دانشگاهها بود. بخشی از این مجوعه قصد داشتند نقش سابق خود را در دانشگاهها ایفا کند و بخشی دیگر در جستوجوی راه تازه برای فعالیت بودند، اما دلیل اصلی رکود در سالهای 68 تا 73 در دفتر تحکیم وحدت بیشتر نتیجه عملکرد و سردرگمی اعضای آن زمان این مجموعه بود.
علی شکوریراد, داوود سلیمانی, سعید شیرکوند, سید شمسالدین سیاسیراد, علی باقری, علیرضا بابایی از چهرههای فعال این دوران بودند که از سال آخر حیات امام(ره) تا پایان سال 73 یعنی؛ دوران رکود دفتر تحکیم وحدت فعالیت میکردند.
به غیر از بوجود آمدن فضای جدید بعد از سال 73، عامل مهم دیگری که در شرایط جدید تحکیم نقش داشت، حضور جریان روشنفکری در داخل دانشگاهها بود. دفتر تحکیم تحکیم وحدت تا قبل از این جریان از ایدئولوژی اسلام فقاهتی با گرایش چپ حمایت میکرد، ولی از دهه 70 به بعد بطور مشخص طرفدار روشنفکری دینی شد. به طور مثال دکتر سروش موج جدیدی را وارد انجمنهای اسلامی کرد که این موج از دانشگاه امیرکبیر آغاز شد. همین جریان جدید نطفه اولیه فراکسیون مدرن را در دفتر تحکیم رقم زد. فراکسیون مدرن در آن زمان در اقلیت محض بود ولی به مرور زمان بخش مسلط مجموعه تحکیم شد. بخش گرایش راست بعدها با حمایت حاکمیت و بخشی از احزاب در قالب تحکیم شیراز مشغول به فعالیت شد و جریان چپ سنتی نیز پس از مدتی به تحکیم شیراز پیوست و مابقی بدنه تحکیم در قالب نیروهای سمپات جبهه مشارکت یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دفتر تحکیم وحدت فعالیت میکردند.
در ابتدای سالهای دهه 70 دفتر تحکیم وحدت در حالی که نسبت به وضعیت موجود انتقاد داشت ولی از کلیت ساختار نظام دفاع میکرد. پس از چند سال تحکیم به سمت انتقاد صرف و در حال حاضر مخالف ساختار بخش مسلط است. در آن سالها گفتمان حاکم بر انجمنهای اسلامی عوض شد. در آن سالها گفتمان روشنفکری، جایگزین گفتمان سنتگرایی, دموکراسیخواهی جایگزین حکومت دینی و تجدد و مدرنیته جایگزین اسلام فقاهتی تغییر شکل داد. طرفداران اسلام فقاهتی به سمت سکولاریسم تغییر موضع دادند و گفتمان آزادی و عدالت را از منظر روشنفکری مورد بررسی قرار دادند.
این دگردیسی تنها شامل نسل جدید اعضای دفتر تحکیم وحدت نبود، بسیاری از موسسین و شکل دهندگان و فعالین دهه شصت دفتر تحکیم وحدت نیز دچار این دگردیسی شده بودند. همین افراد در شکلگیری وضعیت کنونی دفتر تحکیم موثر بودند.
از سال 73 به بعد دفتر تحکیم وحدت با رویکرد جدیدی شروع به فعالیت کرد. مبنای معرفتی فعالیت خود را آراء دکتر سروش قرار داد. برخی از اعضای آن زمان این مجموعه معتقد بودند که انجمنهای اسلامی دانشجویان باید به فضای قبل از انقلاب فرهنگی باز گردند و باید مشروعیت خود را از دانشجویان بگیرند. در آن مقطع گرایش راست تکلیفش مشخص بود و گرایش چپ سنتی هم معتقد بود که انحراف از اندیشههای امام باعث تمام مشکلات جامعه شده است. آنها معتقد بودند اگر جریان راست سنتی کنار برود، مشکلات حل میشود.
مجموعه جدید، مدرنیته و تجدد را به عنوان پایگاه معرفت شناسی خودش قبول کرده است. این مجموعه به تمام جریانهای سیاسی نگاه انتقادی داشته و معتقد بود که خط قرمزها باید در عرصه سیاست شکسته شود. تمام نیروهایی که در داخل کشور التزام عملی به قانون اساسی دارند، باید بر اساس آزادی بیان اظهار عقیده کنند. مجموعه جدید معتقد بود؛ شکستن خط قرمز به معنی فراهم کردن محیطی مناسب برای سخنرانی افرادی که تا آن زمان اجازه سخنرانی نداشتند، تحکیم در آن زمان از نیروهایی که یک دهه از دانشگاهها بیرون رفته بودند جهت سخنرانی دعوت میکردند، این گروه که پایه گذار اصلی فراکسیون مدرن در دفتر تحکیم وحدت بودند و معتقد بودند که تحکیم باید در راستای اهداف جامعه مدنی فعالیت کند.
رویکرد جدید باعث برخی اختلافات شد. برخی از افراد در همان مقطع معتقد بودن انجمن اسلامی نباید از عناصر مطرود امام(ره) برای سخنرانی دعوت کند و به آنها تریبون بدهد. این افراد معتقد بودند که تحکیم باید بر اصول ایدئولوژیک خود تکیه کند و در چارچوب ایدئولوژی خود عمل کند و نباید تریبون جریانات خارج از این چارچوب باشد. در آن مقطع اختلاف نظرهای زیادی در میان اعضای انجمنهای اسلامی دانشگاهها وجود داشت و برخی جریانات مانند روزنامه کیهان به این اختلافات و منازعات دامن میزدند.
برای مثال این جریان که در ابتدا از دانشگاه امیرکبیر آغاز به کار کرده بود، برای اولین بار انتخابات باز در انجمن اسلامی دانشجویان برگزار کرد. در این انتخابات تمام دانشجویان توانستند در فرآیند تصمیمسازی انجمن دخالت داشته باشند. در آن مقطع فضای سنگینی بر جامعه به خصوص دانشگاهها حاکم بود، به همین جهت جریان مدرن با نیروهای چپ سنتی ائتلاف کردند، البته در آن زمان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی, انجمن اسلامی مدرسین و جامعه پزشکی؛ گروههایی بودند که با دفترتحکیم وحدت ارتباط داشتند و خود این ارتباط موجب پیوندی میان ائتلاف جریان چپ سنتی و جریان مدرن دفتر تحکیم وحدت شده بودند و این گروهها بر ائتلاف میان این دو جریان تأکید داشتند. اوج فعالیت دفتر تحکیم وحدت بین سالهای 73 تا 75 بود. در سال 73 پس از آنکه مجلس طرح خصوصیسازی دانشگاهها را تصویب کرد، انجمنهای اسلامی نسبت به این امر اعتراضات زیادی کردند و این حرکت نقطه عطف حرکتهای افراطی بعدی شد. در آن زمان برای اولین بار در دانشگاهها تریبون آزاد برگزار شد. این اقدامهای سراسری باعث شد که مجلس این طرح را پس بگیرد و این پیروزی بزرگی برای دانشجویان بشمار میآمد. در سال 74 سخنرانی دکتر سروش در دانشگاه تهران با حمله گروههای فشار بهم خورد و باعث اعتراض و موضعگیری تند دفتر تحکیم وحدت نسبت به این امر شد و دانشجویان نیز از این اعتراضات استقبال خوبی کردند، البته در همان مقطع در دانشگاه تهران به دلیل اختلافاتی که بین این انجمن با مجموعه تحکیم بود، این اعتراضات به نتیجه نرسید، چون بر خلاف انتظار در همان مقطع عدهای به “حسین اللهکرم” نیز برای سخنرانی تریبون دادند، تا او نیز نظرات خود را بگوید، مجموعه این حرکتها باعث شد تا دفتر تحکیم وحدت که در دهه 60 میان دانشجویان وجه خوبی نداشت، وجهه مناسبی کسب کند.
در سال 75 مجموعههای امنیتی با تحکیم به خصوص با انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر برخورد کرند، ولی این برخوردها اثری در کار این مجموعه نداشت و مجموعه دفتر تحکیم وحدت با دلگرمی بیشتری به سمت حرکتهای رادیکالی به پیش میرفتند.
بین سالهای 73 تا 76 فاطمه حقیقتجو, علی باقری, معین, سیدسراجالدینی میردامادی, میثم سعیدی, مجید فراهانی, علی توکلی، سیدعلیهاشمینسب و فاضل ابیات از فعالین دفتر تحکیم وحدت بودند، ولی فاضل ابیات فعالترین عضو دفتر تحکیم وحدت در آن سالها بود، شاید بتوانیم او را پدر فراکسیون مدرن دفتر تحکیم وحدت بنامیم، من خودم سال 75 وارد تحکیم شدم.
در سال 76 نیروهای چپ سنتی و مدرن دفتر تحکیم وحدت به طور جدی وارد فعالیتهای انتخاباتی شدند. در ابتدا از میرحسین موسوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری حمایت شد، البته در آن موقع تمامی گروههای چپ بر روی آقای میرحسن موسوی اجماع داشتند، ولی زمانی که مهندس موسوی وارد عرصه انتخابات نشد، اختلافات میان جریان چپ برای حمایت از یک کاندیدا به وجود آمد. گرایش طیف مدرن دفتر تحکیم وحدت در انتخابات از خاتمی حمایت کرد و جناح چپ سنتی تحکیم به سمت محتشمیپور و بهزاد نبوی گرایش داشتند، جناح راست مجموعه قائل به شرکت در انتخابات نبود، ولی در پشت پرده با آقای ریشهری گفتوگوهایی را انجام داده بود، در نهایت مجموعه دفتر تحکیم وحدت در انتخابات دوم خرداد برروی کاندیداتوری خاتمی اجماع کرد، فعالیت دفتر تحکیم وحدت در آن مقطع زمانی مهمترین عامل پیروزی خاتمی در دوم خرداد 76 بود.
با حادثه دوم خرداد دفتر تحکیم وحدت در سطح عمومی ارتقاء پیدا کرد و تحکیم به طور جدی وارد عرصه کلان سیاسی و اجتماعی جامعه شد و به عنوان بزرگترین و متشکلترین پایگاه حامی خاتمی شروع به فعالیت کرد. در این دوره فراکسیون مدرن دفتر تحکیم وحدت رشد پیدا کرده بود و نماینده جریان دانشجویی در سطح دانشگاهها شد و عملاً نقش حافظ دولت و فضاسازی برای حرکت رو به جلو برای اصلاحات در پیشگرفت. نقش طیف راست مجموعه تحکیم در آن مقطع زمانی ضعیف شده بود. تحکیم در این سالها فضای بسته آزادی بیان را شکست و خط قرمزهای داخل دانشگاه را توسعه داد. به طور مثال در آن زمان نیروهای ملی-مذهبی جزو خط قرمزیهای حاکمیت بودند و دفتر تحکیم از آنها جهت سخنرانی دعوت میکرد. حتی مرز خودی و غیر خودی که نیروهایی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قائل به این امر بودند را شکست. مجموعه دفتر تحکیم وحدت در همان زمان دست به افشاگریهای مختلف در خصوص عملکرد حاکمیت زد. به طور مثال پس از قتلهای زنجیرهای قبل از آنکه دولت این موضوع را اعلام کند، تحکیم دست به افشاگریهای سازماندهی شده در این خصوص زد و به طور مشخص انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در این خصوص میتینگ اعتراضی گذاشت. در آن زمان شعار “فشار از پایین و چانه زنی از بالا” مطرح بود و تحکیم در این سالها نقش تولید فشار را در جامعه ایفا میکرد، البته در زمان حادثه 18 تیر لطمات زیادی به بدنه جریان دانشجویی وارد شد و بعد از آن حادثه فضای نشاط و سرزندگی داخل دانشگاهها کمتر شد. مجموعه تحکیم وحدت در ادامه استراتژی اصلاح از درون تا انتخابات مجلس ششم این روند را ادامه داد و معتقد بود برای ادامه روند اصلاحات باید بخش مخالف جریان اصلاحات کنار گذاشته شود، به همین جهت به طور فعال وارد انتخابات مجلس ششم شد و در آن انتخابات لیستی نیز برای شرکت در انتخابات ارایه داد.
پس از انتخابات مجلس ششم و پذیرش حکم حکومتی توسط نمایندگان مجلس، فضای جدیدی داخل تحکیم وحدت بوجود آمد. مجموعه عملکرد دولت و تمکینی که مجلس ششم مقابل حکم حکومتی کرد و همچنین تصمیم نمایندگان مجلس برای ادامه فعالیت خود در ساختار حکومت باعث شد که بخشی از دفتر تحکیم وحدت به این نتیجه برسند که دیگر در چارچوب اصلاحات دوم خردادی امکان فعالیت وجود ندارد و نمیتوان در این ساختار به مطالبات و خواستههای دانشجویان پاسخ داد. به همین جهت بحث “عبور از خاتمی” را مطرح کردند. این بخش تحکیم که این طرح را ارائه داده بود، عملاً به دنبال برنامهای جدیدی برای پیشبرد اصلاحات بود و “استراتژی مقاومت مدنی” در برابر “استراتژی آرامش فعال” نیروهای جبهه مشارکت مطرح کرد.
از این زمان مجموعه تحکیم به دو دسته تقسیم میشود، عدهای معتقد به فعالیت در چارچوب جبهه دوم خرداد بودند و میگفتند که نباید از خاتمی انتقاد کرد. در مقابل این افراد؛ عدهای دیگر معتقد بودند که مجموعه تحکیم نباید خود را به جبهه دوم خرداد محدود کند و باید به دنبال رویکرد جدیدی در جبهه اصلاحات باشد و بر نقد همه جانبه ساختار قدرت بپردازد. مجموعه اختلاف این دو دیدگاه باعث عمیقتر شدن شکاف در دفتر تحکیم وحدت شد.
یکی از عوارض انتخابات مجلس ششم و انتخابات اولین دوره شوراها این بود که برخی از اعضای دفتر تحکیم وحدت، نماینده مجلس ششم و شوراهای شهر شدند. این امر باعث ایجاد منازعات جدید میان اعضای دفتر تحکیم وحدت شد. در آن زمان بحث استفاده از امتیازات قدرت توسط برخی از اعضای تحکیم، عنوان شد و این سوال بوجود آمد که “آیا کارکرد دفتر تحکیم وحدت به عنوان بخشی از جریان دانشجویی کارکردی حزبی است؟، آیا جریان دانشجویی میتواند شریک قدرت شود و در ساختار قدرت قرار بگیرد؟ و بر اساس خواست ساختار قدرت عمل کند؟ یا اینکه وظیفه مجموعه تحکیم نقد ساختار قدرت است و نباید وارد قدرت شود؟ حضور آن عدهای که وارد ساختار قدرت شدند و امتیازاتی از این ساختار گرفته بودند، باعث ناراحتی برخی از اعضای دفتر تحکیم شد وفکر میکردند کلاه سرشان رفته و از این قافله عقب ماندند.
بخش دیگر دفتر تحکیم معتقد به برخورد انتقادی با کلیت ساختار قدرت بود و اینکه در چارچوب این ساختار جایی برای امتیاز گرفتن از قدرت باقی نمیماند، این بخش نسبت به افرادی که وارد ساختار قدرت شده بودند به واکنش پرداختند. این دیدگاه مخالفانی نیز داشت، مخالفان این دیدگاه میگفتند که تحکیم از چارچوب گذشته خود خارج شده است، آنها که خود را نیروهای ارزشی تحکیم معرفی کرده بودند به روند جدید دفتر تحکیم معترض شدند. تفاوت این بخش سنتی با مدرن به قدری زیاد بود که اعضای این دو گروه از نظر ظاهری و پوشش لباس نیز با همدیگر فرق داشتند، این اختلافات جدید باعث شد که شکاف میان دفتر تحکیم وحدت شدت پیدا کند. مجموع این اختلافات باعث شد نشست تحکیم در زمان برگزار نشود، البته این بار نه به خاطر عوامل خارجی، بلکه به دلیل اختلافهای بین اعضای دفتر تحکیم وحدت این نشست برگزار نشد.
با شرایط جدید در دفتر تحکیم وحدت، عناصر نفوذی وارد تحکیم شده بودند. این عناصر نفوذی در ابتدا چراغ خاموش وارد مجموعه میشدند و حتی مواضع رادیکال هم میگرفتند و بعد در زمان مقتضی شکافهای موجود را تشدید میکردند. اختلافات گذشته در دفتر تحکیم وحدت به دلیل تکثرگرایی این تشکل وجود داشت و معمولاً این اختلافها قابل حل بود، ولی این افراد این اختلافها را به سمت تضاد آشتیناپذیر سوق میدادند. در آن مقطع نیز نیروهای راست تحکیم به این اختلافات دامن میزدند. مجموعه این اختلافات و اقدامات مقدمات انشقاق در تحکیم را فراهم کرد. احزاب سیاسی هم که در انتخابات مجلس ششم همراهی جنبش دانشجویی را به همراه داشت، پس از رسیدن به قدرت همسویی تحکیم برای آنها مهم نبود، این گروهها نیز در تصمیمگیریهای دفتر تحکیم وحدت دخالت میکردند و دخالت احزاب باعث تشدید اختلافات در تحکیم شد. البته من نقش نیروهای امنیتی را در این انشقاق پررنگتر میدانم. دفتر تحکیم وحدت شیراز به کمک همین عوامل شکل گرفت.
البته اختلاف نظر همیشه وجود داشته است و این اختلاف نظر نقطه قوت تحکیم است، ولی مشکل جدید تحکیم بازتولید همان مشکل قبلی است، یعنی دو نگاه متفاوت به تحکیم وجود دارد، یک نگاه معتقد است که تحکیم باید در حوزه جامعه مدنی فعالیت کند و نگاه دیگر معتقد است نقطه قدرت تحکیم همسویی با ساختار قدرت است، این افراد اگرچه جزء اکثریت در دفتر تحکیم وحدت نیستند و از سهم ناچیزی در دفتر تحکیم برخوردارند، ولی به دلیل پیوند آنها با ساختار قدرت خواهان سهم برابر در مجموعه هستند، این عده حاضر نیستند اقدامات دموکراتیک را بپذیرند، نگاه این افراد با نگاه اکثریت تحکیم همسویی نداشت به طور مثال آقای مومنی نگاهش با دیگر اعضای شورای مرکزی سنخیت نداشته است و چون انتظارات مورد نظر او در دفتر تحکیم برآورده نشد از دفتر تحکیم استعفا داد، ولی به هر جهت دفتر تحکیم وحدت در این دوره از انسجام بهتری نسبت به گذشته برخوردار است.
به طور قطع تحکیم دیگر نمیتواند ایفاگر نقش کنونی خودش باشد, به نظر میرسد در آینده نقش رهبری جنبش دانشجویی به نهادی متناسب با ویژگیهای شرایط فعلی جامعه منتقل شود. تحکیم به نقطه عظمت خود باز خواهد گشت و در نقش یک تشکل فرهنگی، نیروهای دانشجویی مسلمان نوگرا و نواندیش را تربیت خواهد کرد و رهبری حوزههای سیاسی و صنفی توسط نهادی همانند پارلمان دانشجویی که زمانی در قالب تحکیم دموکراسی مطرح شده بود، قرار خواهد گرفت. البته این امکان نیز وجود دارد که تحکیم دچار تغییر بنیادی شود و رهبری پارلمان دانشجویی را بر عهده بگیرد ولی به نظر من امکان تحقق گزینه اول بیشتر است. در پایان امیدوارم با انتخاب شورایی جوان در دفتر تحکیم وحدت تلاشهای گذشته دفتر تحکیم وحدت به ثمر برسد و ما شاهد روند مولد و رو به رشد جریان دانشجویی باشیم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.