نامه ای به اکبر گنجی، ف.م.سخن
گویا نیوز: اکبر عزیز سلام
امیدوارم که حالت خوب باشد و در انفرادی به تو زیاد بد نگذرد. از حال ما خواسته باشی بحمدلله صحت و سلامت کامل بر قرار است و ملالی نیست جز دوری تو عزیز که امیدواریم به زودی آزاد شوی و ما و خانواده ات را خوشحال کنی. معصومه خانم و دخترخانم ها مثل همیشه غصه ات را می خورند و شب و روز ندارند. دوستان هم هر کدام به دنبال کار و زندگی شان هستند و احتمال این هست که به توصیه ی عبدی همگی برای رفع خستگی ِ هشت سال گذشته سفری دسته جمعی به شمال داشته باشند. ما و بچه های وب لاگ نویس هم خدا را شکر بد نیستیم و لِک و لِک چیزکی می نویسیم و منتشر می کنیم.
اکبر عزیز
اوضاع بیرون چندان جالب نیست و همان بهتر که تو آن تو هستی و جانت در امان است. آلودگی هوا قرار است بیشتر شود و کسانی که ناراحتی قلبی دارند قرار است از خانه بیرون نیایند. تو سعی کن از هوای فرحبخش اوین در این مدت کمال استفاده را ببری.
شنیده ایم که اعتصاب غذای اخیر کار دستت داده و بدنت راحت مواد غذایی را جذب نمی کند. هزاربار گفتیم آقا نکن! گوش نکردی. گفتیم این آب کبابی را که مرتضوی برایت می فرستد و این مواد مغذی را که قوه ی قضائیه برایت تدارک می بیند نوش جان کن؛ نکردی و خودت را به این روز انداختی. آخر برادر من یک بار نور انداختی به تاریکخانه و فیلم های برادران را سوزاندی و مانیفست صادر کردی کافی نبود که یک بار دیگر به پر و پاچه ی آیت الله خامنه ای پیچیدی؟ اکبر جان مگر یاران قدیم چه می کنند؟ جزاین که دم شیر را هی تکان می دهند و تکان می دهند و تکان می دهند و همین که شیر جا به جا شد و غرشی کرد هر کدام سوراخی پیدا می کنند و قایم می شوند؟ همه می گویند ما نبودیم به قرآن قسم. همه می گویند ما در تکان دادن دم مبارک اشتباه استراتژیک کردیم به پیغمبر قسم. یکی دو تا بچه را هم می اندازند زیر پنجه های مبارک و آنها را قربانی بازی های سیاسی خودشان می کنند، بعد خودشان می روند یک گوشه شعار استراتژیک صادر می فرمایند.
اکبر عزیز
با حرف های سیاسی جدی خسته ات کردم. بگذار چند کلمه هم از چیزهای با مزه بگویم بخندی. احمدی نژاد را که می شناسی؟ همان که می گویند رئیس جمهور ایران است. خیلی بچه ی با حالی از آب در آمده است به مولا. خیلی خیلی بهتر از آن دکتر توست که این روزها معلوم نیست کجا رفته و چه می کند. بر عکس او که آدم وارفته ای بود، این احمدی نژاد خیلی شنگول و با انرژی است. شب ها زیاد نمی خوابد. غذا زیاد نمی خورد. مثل بعضی از نمایندگان و مقامات عالیه اهل دود و دم نیست. برای همین خیلی زود عصبی می شود و کنترلش را از دست می دهد. باید قیافه اش را وقتی که خبرنگار اسرائیلی از او سوال می کرد می دیدی. بنده ی خدا حق دارد. همه ی کارها را می خواهد خودش یک تنه بکند. مثل وزیر کشاورزی اش که شماره ی موبایلش را داد که روستائیان عزیز اگر مثلا سم شان تمام شد یا گاوشان بیمار شد یا سقف خانه شان آب داد یا ملخ به مزارع شان حمله کرد به او زنگ بزنند. البته من شخصا ده مرتبه به آن شماره زنگ زدم تا به خاطر این ابتکار بدیع تشکر کنم متاسفانه یک بار هم در دسترس نبودند؛ لابد رفته بودند گندم و جو بچینند. دیروز هم که استاندار انتخابی آقای احمدی نژاد سوتی داد و گفت ملت مدیون ایشان است! نه که آیت الله مصباح – که اخیرا علامه شده -، در صحبت روز اولش با احمدی نژاد گفت که مردم رعیت اند و رعیت نسبت به مقامات وظایفی دارد، این بنده ی خدا هم شعار امام را بر عکس کرد و به جای این که بگوید ما مدیون ملتیم گفت ملت مدیون ماست! خیلی با حال است به حضرت عباس. بیخود نبود که کریستین امان پور احمدی نژاد را گیر انداخته بود و هی به او می گفت دو یو اندرستاند؟ انگار دارد با بچه ی تخسی که درسش را نخوانده است صحبت می کند! احمدی نژاد هم هی کف دستش را به او نشان می داد. خب البته بهتر از کف پایی بود که شهید رجایی نشان داد ولی نفهمیدیم در آن کف دست چی نوشته بود که هی آن را بلند می کرد و به امان پور نشان می داد.
ولی خوب شد. این یکی لااقل این قدر شجاعت دارد که مسئولیت کارهایش را خودش به گردن بگیرد. فردا اگر آمریکایی ها و اسرائیلی ها شصت هفتاد نقطه ی ایران را بمباران کنند و سیستم اتمی ایران را از مردی بیندازند اینها نخواهند گفت کی بود کی بود من نبودم. تروریست های انتحاری شان را که در ایالت های مختلف آمریکا در آب نمک خوابانده اند و در پوشش های مختلف برای شان تابعیت آمریکایی و اقامت گرفته اند راه می اندازند تا جنگ را به داخل آمریکا بکشند و انتقام گیری کنند. لااقل مسئولیت کثافتکاری های شان را خودشان به عهده می گیرند نه این که بعد از هشت سال سفیل و سرگردان کردن مردم و جوانان، برگردند بگویند ببخشید ما که کاره ای نبودیم!
اکبر عزیز
شایع کرده اند که تو مرده ای! نه که مرتضوی چند بار این کار را کرده هیچ کس این حرف ها را باور نمی کند. نیک آهنگ یک کاریکاتور برایت کشیده که یک موش به تو می گوید من تو را فراموش نکرده ام! غیر از آن موش و نیک آهنگ و مسعود بهنود، خیلی های دیگر هم تو را فراموش نکرده اند. اما خیلی بیشتر از این خیلی ها تو را فراموش کرده اند. نه که فراموش کرده باشند، تو برای شان اهمیت نداری. همان بهتر که برای شان اهمیت نداری چون اهمیت داشتن نزد چنین آدم های بی اهمیتی، نشانه ی بی اهمیت بودن آدم است.
تصدقت گردم،
توانستی به هر وسیله ای از خودت خبر بده. اینجا همه نگران سلامتی تو هستیم. عکس هم نفرستادی نفرست! فقط یک جور خبری از سلامتی ات برسان تا رفع نگرانی از خانواده و دوستانت شود.
با آرزوی آزادی برای تو
باز هم برایت نامه می نویسم
قربانت سخن
لینک سخنرانی آیت الله مصباح یزدی در قم: www.mesbahyazdi.org/farsi/Movie1.wmv
پیام برای این مطلب مسدود شده.