13.09.2005

چرا از تحریم انتخابات خشنودم؟ سيدحسين ميرکريمی

وبلاگ جنبش نو : اظهارات آقای جلایی پور پیرامون انتخابات مرا به عنوان عضو کوچکی از جنبش دانشجویی ایران و شهروندی که در انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری شرکت نکردم بر آن داشته که دلایل خود مبنی بر رضایتم از تحریم انتخابات _ بهتر انتصابات متقلبانه_ را بیان کنم.

در ایام تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان به شدت بر طبل دموکراسی خواهی، دفاع از حقوق بشر، رواج آزادی های سیاسی و اجتماعی، افزایش قدرت رئیس جمهور، غیرقانونی بودن حکم حکومتی _بگذریم از اینکه جناب معین با حکم حکومتی اذن حضور در انتخابات را یافت_ و … می کوبیدند. دکتر معین به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان پیشرو از خاتمی انتقاد می کرد که در پیشبرد اهداف جدی نبوده، در فیلم تبلیغاتی اش صحبت از رابطه با اسراییل می کرد، در خانه اکبر گنجی حاضر می شد، سخنگویش به تحصن هواداران زندانیان ملی_مذهبی می پیوست و از تظا! هرات اعتراضی زنان حمایت می کرد. روزنامه اقبال تندترین نقدها، مقالات و اخبار را چاپ می کرد و اگر کسی نمی دانست تصور می کرد روزنامه سال ٧٨ را می خواند نه ٨٤ را. اصلاح طلبان با لحنی دوستانه از دانشجویان می خواستند برای خاطر دموکراسی و ایرانی آزاد در انتخابات شرکت کرده و به کاندیدای آنها رای دهند تا کشور به دام اقتدارگرایی نیافتد.

اما انتخابات با هزار حرف و حدیث برگزار شد و شایعه و شواهد انجام تقلب گسترده توسط نیروهای نظامی، اطلاعاتی و نظارتی همه جا شنیده می شد. از قضا کاندیدایی برنده شد که کسی تصورش را نداشت. اما جالبتر از این واقعه واکنش های اصلاح طلبان پیشرو بود. از فردای روز انتخابات دیگر معین ناپدید شد. کسی از کاندیدای محبوب حرف نمی زد و اگر هم حرفی بود این بود که معین کاندیدای مناسبی نبود. وقتی صحبت از جبهه دموکراسی خواهی می شد با آن همه الدرم بلدرم عنوان شد که اختیار آن به دست دکتر معین است و به ما ارتباطی ندارد و اثبات می کردند که معین مهره ا&! #1740; بیش نبوده و از بد زمانه و شرایط فعلی برای این امر انتخاب شده بوده. حالا هم که کار تمام شده هر کاری می خواهد بکند، بکند و از همه بیچاره تر نهضت آزادی که تمام آمال و آرزویش را به پای معین ریخت و فرجامش آن شد که دیدند.

ضربه شکست آنقدر محکم بود که اصلاح طلبان سوراخ دعا را گم کردند به جای افشای ماهیت واقعی روند انتخابات پشت هاشمی و کروبی سنگر گرفتند و تیرهای بلا را سمت تحریمیان روانه کردند تا شاید این میان حاکمان تازه را نیز خوش آید و گوشه چشمی به آنها کنند. سازمان مجاهدین انقلاب به ناگاه برای همکاری با احمدی نژاد اعلام آمادگی کرد و بهزاد خان نبوی استراتژیست یادش افتاد که پیرو خط امام است و راهش از دشمنان نظام جداست و باد بالای سرش عکس امام باشد. اصلاح طلبان مانند همین جناب جلایی پور پیوسته تحریمیان را به انفعال متهم کردند و آنها را چشم به راه حمله آمریکا دانستند و این ح! رف ها به نحوی بیان می شود که انسان احساس می کند چراغ سبزی ست به طرف مقابل برای سرکوب بیشتر.

جناب آقای جلایی پور باید بفهمد که مردم ایران با ایشان و دوستانشان عقد اخوت نبسته اند که در هر انتخاباتی به ایشان رای دهند و سپس به خانه هایشان برگردند و منتظر انتخابات بعدی باشند و در این میان اصلا تغییری در وضعیتشان حس نکنند. بنده عمیقا درد آقای جلایی پور و تاج زاده را می فهمم. آقای تاج زاده ای که در عین انفصال از خدمت دفتر کاری در وزارت علوم داشت و منزل مسکونی اش نیز از آن وزارت خانه بود باید هم از شکست در انتخابات ناراحت باشد. آقای آرمینی که در جمع دانشجویان قسم حضرت عباس می خورد که از رفسنجانی حمایت نمی کنیم باید هم از ش! کست ناراحت باشد چرا که دیگر از لفت و لیس گذشته خبری نیست.

توجه برادران عزیز را به این نکته جلب می کنم که هیچ کدامشان حاضر به انجام حمایتی مدنی از گنجی نشدند و باز هم همین تحریمیان ملعون بودند که از حقوق یک متفکر جسور دفاع کردند و الا جناب جلایی پور و دوستانشان که از قضا تریبون های بیشتری از تحریمیان هم داشتند اگر کلامی در دفاع از حق آزادی گنجی گفتند قبل از آن صد بار از نظریاتش استغفار کردند و تبری جستند تا شاید دچار خشم رهبر انقلاب نشوند.
ملت ایران صد سال است که نبرد برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و حکومت قانون را دنبال می کند. پس از این همه تجربه که خود ما کردیم و تجربیات مشابه دیگر کشورها صحیح نیست از همان نقاطی ضربه بخوریم که پیش از این خورده ایم. زمانی در عهد مشروطه عده ای به قصد آشتی دادن دین و مشروطه و برای اینکه دل روحانیت را نیز نرم کنند از هر تاویل نامربوطی بهره گرفتند و نتیجه اش شد مردم سالاری دینی امروز ما. امروز مشکلات ایران کاملا مشخص است و اگر کسانی می خواهند با دادن آدرس نامربوط کارها را پیش ببرند عمیقا بر خطا هستند. اگر اصلاح طلبان نمی خواهند تکلیف خ! ود را با تئوری ضد دموکراتیک ولایت فقیه، فساد گسترده حکومتی، سردمداران نقض حقوق بشر و تاریخ پر از لکه این حکومت روشن کنند نباید انتظار اقبال از سوی جامعه را داشته باشند، لااقل آن بیست میلیونی که رای نداده اند. امروز دیگر میتینگ انتخاباتی برپا کردن و به احمد جنتی بد و بیراه گفتن برای کسی ژست شجاعت نمی آورد چرا که دیگر همه می دانند مشکل از کجاست و اگر کسانی توانایی مبارزه با مشکل را یا قصد آنرا ندارند بهتر است کنار بکشد و یا لااقل وعده های بزرگتر از توانش ندهد تا مجبور شود گناه ناکامی اش را به گردن این و آن بیاندازد.

آقای جلایی پور از شما خواهش می کنم همه پل های پشت سر را خراب نکنید. آن طرف چیزی برای شما نیست که به خاطرش تمامی یاران دیروزتان را از دم تیغ می گذرانید. اگر قراری بر گله و شکایت باشد ما محق تر از اصلاح طلبانی هستیم که هشت سال قدرت را در دست داشتند و هیچ کاری جز تحویل ذره ذره قدرت به اقتدارگرایان نکردند و کار را به آنجا رساندند که از ترس احمدی نژاد مردم را به یاری عالیجناب سرخ پوش بخوانند.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates