15.02.2003

بخش سانسور شده گفتگوی ایسنا با شریعتمداری منتشر شد

بخش دوم مصاحبه حسین شریعتمداری سرپرست موسسه کیهان، سرانجام پس از چند روز منتشر شد. دراین بخش شریعتمداری در باره وزارت اطلاعات، برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری، جبهه مشارکت، انتخابات ریاست جمهوری و…. سخن گفت بود اما بی شک محوری ترین بخش این مصاحبه همان گفتگوهای معروف او در زندان ها بوده است. این گفتگوها در واقع همان گفتگوهائی است که اکنون بصورت تکامل یافته مهندس عزت الله سحابی در نامه خود به آن اشاره می کند. ظاهرا این بخش از مصاحبه دلیل تاخیر در انتشار مصاحبه شریعتمداری بوده است. کسی که خود معترف به گفتگو ( به سبک شریعتمداری در زندان های اوین و گوهر دشت) و ارتباط با زندان ها و اتاق های شکنجه بوده طبعا ظهورش بعنوان سرپرست یک موسسه انتشاراتی اگر ننگ نباشد، یک خفت است، برای جامعه مطبوعاتی ایران.
این بخش از مصاحبه شریعتمداری درواقع اشاره به همان مسائلی است که اکبر گنجی در باره وی مطرح کرده بود و حسین شریعتمداری تندترین و خشن ترین برخوردها را در روزنامه کیهان به همین دلیل با گنجی کرده بود. برخوردی که اگر شرایط آن فراهم آید در زندان با گنجی و گنجی ها صورت خواهد گرفت و به قول شریعتمداری باب “گفتگو در زندان” با گنجی نیز باز خواهد شد!

حسین شریعتمداری، مدیرمسوول روزنامه‌ی کیهان در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) درباره‌ی فعالیت خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زندان‌ها گفت: «من بعد از انقلاب چون در دفتر سیاسی سپاه بودم، بعضی وقت‌ها پیش می‌آمد که بعضی از سران گروه‌ها دستگیر می‌شدند و یا قرار می‌شد با آن‌ها صحبت شود، افرادی می‌رفتند و با آن‌ها صحبت می‌کردند؛ از جمله من . با افرادی نظیر احسان طبری و سران حزب توده، در زندان بحث‌هایی داشتیم. با احسان طبری نزدیک چند ماه مباحثه داشتیم«

در زندان‌ها، یک دیدگاه این بود که کسانی که زندانی می‌شوند دیگر آدم‌بشو نیستند. اما دیدگاه دیگر این بود که کسانی که زندانی می‌شوند، فریب یک جریان و گروهی را خورده‌اند؛ بنابراین خوب است که مشکلات آن‌ها در میان گذاشته شود و با آن‌ها بحث شود. با این انگیزه ما می‌رفتیم و من خودم بحث‌های زیادی می کردم و این را هم بگویم که نه اسم مستعار داشتم و نه چیز مخفی دیگری، بلکه خیلی عادی بودم؛ چون اولا در بین آن‌ها کسانی بودند که قبل از انقلاب در زندان بودند و من را می‌شناختند، از طرفی نیازی به این کارها نبود.»

«در زندان، در جلسات زیادی می‌رفتم، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی با آن‌ها صحبت می‌کردیم، جلسات پرسش و پاسخ می‌گذاشتیم و تاکید این بود که آزادانه بتوانند سوال‌های خودشان را بپرسند. حتی من خودم به آن‌ها می‌گفتم که شما اگر نگرانید، می‌توانید سوالاتتان را با دست چپ بنویسید و مستقیم هم آن را به ما ندهید، آن را در گوشه‌ای بگذارید، یکی از نگهبان‌ها آن را بیاورد و آن‌ها از این کار خیلی استقبال می‌کردند.»

«آقای مجید انصاری در مقطعی مسوول زندان‌ها شدند. آقای مجید انصاری با بنده تماس گرفتند، گفتند که “من دیدگاه تو را می‌دانم که تو هم اعتقاد داری خیلی از این‌ها بچه‌هایی هستند که فریب خورده‌اند و دچار توهمی هستند که تشکیلات به آن‌ها القا کرده؛ چون چنین سابقه و دیدگاهی داری، دلم می‌خواهد بیایید در زندان با هم همکاری کنیم. من هم همین نظر را دارم” بعد از تماس آقای مجید انصاری و اصرار ایشان، من به اتفاق دو سه تا از بچه‌های دیگر به آن‌جا رفتیم. رفتن ما چند سالی ادامه داشت که هفته‌ای دو یا سه روز به آن‌جا می‌رفتیم. من معمولا بعد از ظهرها می‌رفتم اما بعضی از دوستان هفته‌ای دو ـ سه روز از صبح می‌رفتند.»

«آن دوران، دوران بسیار مشعشعی است که ده‌ها جلد کتاب توسط زندانی‌ها نوشته شده است.

شریعتمداری در جای دیگری از این مصاحبه برای آنکه پای اصلاح طلب ها را جلو کشیده و مواضع امروز آنها و نزدیکی و همکاری مجموعه نیروهای داخل و خارج حاکمیت را تخریب کند، تلویحا این افراد را تهدید کرده و می گوید که صدای ضبط شده آنها را دارم که می گفتند این زندانی ها آدم نمی شوند و با آنها گفتگو نکن!

شریعتمداری اضافه می کند: ” طرف پیش ما می‌آمد و حتی می‌گفت می‌خواهم اطلاعاتی را بدهم که موقع دستگیری نداده‌ام. البته ما این‌ها را به بچه‌های اطلاعات معرفی می‌کردیم؛ چون کار ما نبود یا مثلا طرف گریه می‌کرد و می‌گفت که من اصلا نمی‌دانستم که واقعیت نظام این است.»

«ما در آن موقع،‌ نشریات ضدانقلاب را که در خارج از کشور چاپ می‌شد به دیوار زندان می‌زدیم و همه‌ زندانی‌ها می‌خواندند. بعضی‌ها اعتراض می‌کردند که این نشریات ممنوع است. من می‌گفتم که اصلا چیزی ندارند. یک دفعه قرار بود که یک سری از نشرات قبلی آن‌ها را به زندان ببرم اما آن هفته یادم رفت و هفته‌ بعد قرار شد ببرم. چند نفری خبر را به بیرون داده بودند، نشریه‌ سازمان منافقین با این تصور که آن کار را کرده‌ام، در شماره‌ جدید خود اعلام کردند که فلانی نشریاتی را در زندان نصب کرد و همه‌ زندانیان مطالب ما را خوانده‌اند، استقبال می‌کردند و به نفع سازمان در زندان شعار می‌دادند. بعد که این ماجرا را دیدم، گفتم می‌خواستم آن نشریه‌ قبلی را بیاورم؛ این را می‌آورم. منظورم این است که احساس می‌کردیم این مسایل باعث می‌شود که این‌ها آدم شوند. البته عده‌ای به شدت با این روش مخالف بودند.»

« البته با افراد غیره مانند اعضای نهضت‌های خارجی هم بعضا مذاکراتی غیررسمی داشتیم؛ مثلا با آقای راشدالغنوشی. یا مثلا در دوران نزدیک فروپاشی شوروی سابق با بعضی از سران آذربایجان که یکی از آن‌ها بعدا رییس‌جمهور شد، در تبریز مذاکراتی داشتیم. بنابراین این بحث‌ها تا حدود سال 68-67 دایما بود.» ( تا مقطع قتل عام)

شریعتمداری درباره‌ موضع مخالف برخی از کسانی که در زمان حضرت امام (ره) در وزارت اطلاعات بودند، گفت:

شریعتمداری درباره‌ی چگونگی حضور خود در کیهان و سیر تغییر مسوولان آن گفت:

«من خودم از قبل از این‌که مسوولیت سرپرستی موسسه‌ی کیهان و مدیرمسوولی روزنامه را داشته باشم، از سال‌های 64 یا 65 همراه با کارهای دیگر که می‌کردم، بعدها ، رهبر معظم انقلاب، بنده را انتخاب کردند.

شریعتمداری درباره‌ی قاضی مرتضوی و عملکرد او در تعامل با رسانه‌ها، گفت:« وی قاضی هوشمند، قانون دان، متعهد و غیروابسته به هیچ جریان و گروه سیاسی است، به نظر من‌هم، تصمیماتش در بسیاری از مواقع سرنوشت ساز و به نفع مردم و نظام بوده است

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates