دوران دیروز-خاطراتی پراکنده از روزنامههای اصلاحطلب-۷
نیک آهنگ کوثر: بعضی نکات جا مانده از همشهری
همشهری موسسه عریض و طویلی بود، کاغذبازی در اوج و عشق خدمت ته چاه افتاده بود. روابط پشت پرده، مثلثهای عشق، ارتباطات فرا ازدواجی و …
تا آنجا که خاطرم مانده، دوتن از مدیران همشهری بعد از رو شدن معاشقه شان در محل کار با منشی مربوطه مجبور به رفتن از مجموعه شدند. یکی از آنها مدیر اداری در سالهای نخست بود. دیگری، مدیر فنی روزنامه بود که زمانی به عنوان مسوول حراست وارد مجموعه شده بود و ارتباط زیادی با جماعت سازمان مجاهدین انقلاب از جمله عربسرخی داشت. وقتی هم مدیر فنی شده بود، ظاهرا منشی مربوطه را ضربه فنی کرده بود. از سر تصادف کسی در را باز کرده و سوت پایان را زده بود…
در ماجرای تعاونی مسکن کارکنان همشهری هم ماجراهای با مزهای رخ داد. اولا خیلیها که خانه داشتند، به دروغ خود را بیسرپناه جا زدند، و سهم بقیه را اشغال! از طرف دیگر مدیر حراست روزنامه نیز اندکی برداشت کرده بود…
در سال ۷۳، یکی از گزارشگران در آن واحد از سه نفر خواستگاری کرد، و جالب آنکه وقتی ماجرا لو رفت، یکی از دختران خبرنگار را محکوم به کار در بخش اداری کردند. گفته میشود کسی که در این وسط به ضرر همه کار کرده بود، کاملیا بوده است. او از روزنامه اخراج شد.
در سال ۷۴، خبرنگار عکاس آفتابگردان، دختری فراری را بلند کرد و به خانه دوستانش در شرق تهران برد، چند شب از او پذیرایی شایانی کردند، و عکاس بخت برگشته یکی از عکسهایش را به یادگار به دخترک داد. چند هفته بعد عکاس آفتابگردان که قرار بود راهی بوسنی شود، دستگیر و مجبور به ازدواج با آن دختر گردید. چون از روی عکس با مهر و امضای آفتابگردان شناسایی شده بود. از بخت بد آن عکاس، همخانه من و علی جهانشاهی بود، که خوشبختانه از ترس حزباللهی بازیهای من دور خانه ما را برای امور ویژه خط کشیده بود. حالا بگویید جانماز آب کشیدن بیفایده است!
در ماههای رمضان، سوراخ سمبههای روزنامه مرکز افطاری پیش از اذان بود.
بعضی آشپزخانههای طبقات(آبدارخانهها) مصارف دیگری از جمله کشیدن مواد مخدر هم پیدا کرده بود.
شلوغترین سرویش روزنامه سرویس ورزشی بود که موقع مسابقات فوتبال، همه دور میز جهانگیر کوثری جمع می شدند و منتظر رهنمودهای او بودند.
سرویس اندیشه هم ساکتترین بود.
پر رفت و آمدترین سرویس شاید سرویس اجتماعی بود که همیشه چهرههای مطرح مهمانشان بودند. بیات و شمس حسابی آنجا را فعال نگاه داشته بودند، همینطور چند نفر از خبرنگاران زن.
سرویس هنری هم بار زیادی به دوش میکشید. منتقدان هنری خوبی داشت.
سرویس عکس روزنامه هم بسیار شاخص بود که متاسفانه با تلاشهای عطریان و همراهان با ذوقش به نابودیکشیده شد. عطاطاهره کناره در آنجا کلی تجربه آموخت و تا آنجا پیش رفت که عکسش روی جلد مجله “تایم” چاپ شد.
زیدآبادی عنصر باسواد سرویس بینالملل بود، و همیشه تحلیلهایش در باره مناقشه خاور میانه شنیدنی بود.
محمود صدری، چپی سابق که بدجوری به کارگزاران چسبید هم آیتی بود. تحلیلهایش قشنگ ولی حس میکردی میخواهد سرت کلاه بگذارد.
ادامه دارد
پیام برای این مطلب مسدود شده.