http://news.gooya.com/politics/archives/035328.php
همان حرفی را که بختیار 26 سال پیش می زد حالا آقای عبدی می زند (فقدان حاكميت قانون )
اينجا همان مسئله مرغ و تخممرغ مطرح ميشود. به همين دليل است كه من با رفراندوم موافق نيستم. نه اينكه رفراندوم بد است، بلكه به اين دليل كه حتي اگر انجام هم بشود – كه در شرايط حاضر نخواهد شد – مشكلي كه همان فقدان حاكميت قانون است، حل نخواهد شد. اما رفراندوم اگر به عنوان يك تاكتيك مطرح شده باشد چيز خوبي است. مسئله اساسي ما شناخت درد است. اينكه وقت خود را صرف تغيير بخشهايي از قانون كنيم، مشكلي را حل نخواهد كرد. مشكل اصلي تاكيد بر حاكميت قانون و جلوگيري از تخلف از قانون است. بنابراين پيدا كردن محل نزاع در درجه اول مهم است. آنوقت شما ديگر به دنبال تغيير قانون نميرويد بلكه دنبال حاكميت قانون ميرويد.خيلي ساده است. اصلاً نبايد درباره حاكميت قانون كوتاه ميآمد. در بحث حاكميت قانون اولين جايي كه ايشان ميتوانست جدي بايستد بحث قتلهاي زنجيرهاي بود. اگر هم در اين خصوص كوتاه ميآمد كه عليالقاعده بايد ميآمد، بايد از موضع اقتدار ميبود. خاتمي بايد پاي يك مورد تخلف قانوني ميايستاد و ميگفت تا اين قانون اجرا نشود ما كوتاه نميآييم. *اين امر مستلزم اراده جديتري بود و رويارويي دو بخش در نظام مستقر را جدي ميكرد و البته اصلاحطلبان روي اينكه كار به آنجا نكشد گويي توافق داشتند. ببينيد تخلف قانوني حتي قابل تفسير هم نيست. اگر خاتمي ميايستاد ديگر كسي جرات نميكرد براي بار دوم تخلف كند. در اين سالها حاكميت قانون ناديده گرفته شد. وقتي حاكميت قانون را ناديده بگيريد، دموكراتيكترين قانون دنيا را هم بياوريد فايده ندارد. آقاي خاتمي بايد پاي حقوقدانان را به عرصه باز ميكرد بنابراين تاكيد اصلاً بر ساختار حقوقي نيست
پیام برای این مطلب مسدود شده.