17.08.2005

محسني اژه اي با روشنفکران چه خواهد کرد؟ ف.م.سخن

لحظه اي که کلمه ي اعدام به گوش فاضل خداداد خورد باور نمي کرد تمام وعده و وعيدها پوچ باشد. همه ي حرف ها مثل ضمانت نامه ي محسن رفيق دوست باد هوا بود. ناخودآگاه دستي به موهايش کشيد و نفسي بيرون داد. ميلياردها پول نيز نمي توانست اين درد مهلک را درمان کند. او بايد اعدام مي شد و حاج مرتضي رفيق دوست به زندان مي رفت تا بعد از افتادن آب ها از آسياب عفو شود و رئيس بنياد مستضعفان هم بايد مدتي در مقام ِ خود باقي مي ماند تا بعد از شليک تيري از اتوبان و جار و جنجال ِ تروربازي، با آبرو کنار برود و شان راننده حضرت امام و “تاجر مسلح” ِ موتلفه مخدوش نگردد. گيرم امضاي پشت چکي و تلفني دوستانه به رئيس بانک صادرات امکان جا به جا شدن 123 ميليارد پول زبان بسته را داده بود. حال فرصتي بود تا حاجي کتاب خاطراتش را بنويسد و مقاله “بازار” را در “دانشنامه ي جهان اسلام” ِ ميرسليم و حداد – که تحت رياست عاليه مقام معظم رهبري اداره مي شد – تکميل کند.

چه زرنگي خبرنگار “پيام امروز” و نشستن او کنار حاج مرتضي در اتوبوس و حرف از زير زبانش کشيدن باعث اين گرفتاري ها شده بود چه تاريخ مصرف آقايان خود به خود به پايان رسيده بود، در آن بالا مردي بر متکاي کنار ديوار تکيه زده بود که بسيار ملايم و مودب سخن مي گفت و پشت ظاهر موجه و لحن آرام اش، صورت کريه مرگ و صفير ِ چرخش کابل پنهان بود.

او مي توانست در دادگاه کرباسچي سعه ي صدر داشته باشد و به خبرنگاران اجازه بدهد که در طول جلسه اين ور و آن ور بروند و از اين و آن عکس بگيرند ولي همو به کرباسچي اجازه نمي داد تا جملاتش “منعقد شود” و به قبه که “يک کت ي” و تسبيح به دست به عنوان شاهد از در دادگاه وارد شد – و با بي خيالي و بي قيدي از همان در خارج شد – اجازه نداد کلامي بيش از آن چه مي بايد بر زبان آورد. او مي توانست از گفتار فني و حقوقي آقاي کشاورز ابراز خرسندي کند و يکي دو هفته بعد مثل آب خوردن حکم به حبس ِ طولاني مدت شهردار تهران بدهد.

اژه اي با متهم و يا فرد احضار شده مودب بود. او تا دم اتومبيل آقاي خوئيني ها شخصا رفت و جريان محاکمه ي آقاي نوري را مستقيما از طريق دوربين هاي مدار بسته دنبال کرد تا احيانا اجحاف به کسي نشود. جايي که نوري “رژيم اشغالگر قدس” را اسرائيل خواند و به صداي رسا گفت فلسطيني ها مي توانند به فکر خودشان باشند و ما بايد به فکر منافع ِ خودمان باشيم آنجا تصميم به حبس گرفته شده بود. چند سال زندان براي ساکت کردن آدم هاي زبان دراز ِ “خرداد”نويس قطعا کافي بود.

مي گويند اژه اي نمي تواند وزير اطلاعات شود چون مجتهد نيست ولي وقتي کسي بتواند حکم به قتل پنهان نويسندگان و روشنفکران بدهد و عمل ِ ماموران وزارت اطلاعات را در کشتن آدم ها شرعي کند قطعا مجتهد است و از بابت تخصص ايشان مطلقا نبايد نگران بود. کسي که دانش آموخته ي مدرسه اي است که امثال جنتي و مصباح و قدوسي بنيانش راگذاشته اند اصلا نمي تواند مجتهد نباشد.

به طور خلاصه مي توان گفت که ما اهل قلم و تفکر با يک فرد متخصص و کارآزموده رو به رو هستيم. اگر وزراي ديگر تجربه و صلاحيت لازم براي تصدي پست وزارت ندارند آقاي اژه اي درست در نقطه ي مقابل آنها قرار دارند و از زبده ترين افراد در زمينه ي کشتار و سرکوب اهل قلم و انديشه اند. اگر ديگران نتوانند به قول آقاي خميني حتي يک نانوايي را اداره کنند روشنفکران مي توانند اين افتخار را داشته باشند که گلوي شان به دست افرادي داراي فوق تخصص فشرده خواهد شد.

در همين جا بايد ياد آور شويم که آقاي اژه اي را نبايد عصباني کرد. ايشان ابروفراخ اند و حلم شتر دارند ولي وقتي خشم مي گيرند کسي جلودارشان نيست. به کسي که از صبوري شان سوء استفاده کرده گاه با نهايت قدرت حمله مي برند و گاز مي گيرند و قنددان پرتاب مي کنند. حتي مي توانند به ماموران مخفي شان امر کنند در جلوي کلانتري 109 موقعي که فرد گاز گرفته شده براي شکايت مي رود او را بازداشت کنند تا هوس شکايت از سرش بيفتد.

انتخاب آقاي اژه اي اين حسن بزرگ را خواهد داشت که براي “مهرورزي” بيشتر و سازمان يافته تر، دايره ي ضد روشنفکري وزارت اطلاعات بيشتر از دايره ي ضد جاسوسي مورد عنايت قرار گيرد و روشنفکران از “مهر” فزون تري نسبت به زمان آقاي خاتمي برخوردار شوند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates