07.08.2005

احمدی نژاد، مامور مخفی دستگاه نظامی با لباس شخصی

پيشينه نظامی در جنگ باعراق،خدمت در نيروی قدس در پايگاه رمضان .. عامل ارتقاء او به سمت شهردار ماکو بود.
نجات حقيقت گو

http://www.roshangari.net/
روشنگری: مطلب زير که توسط آقای نجات حقيقت جو با ای – ميل به روشنگری ارسال شده حاوی اطلاعاتی در مورد پيشينه محمود احمدی نژاد است . توجه به پيشينه احمدی نژاد از زمانی در مرکز توجه افکار عمومی قرار گرفت که او ناگهان به جلوی صحنه انتخابات رياست جمهوری رانده شد. اگر زمانی که او رادرانتخابات شهرداری ها جلو راندند، به جای تمرکز روی منازعات سطحی اصلاح طلبان و محافظه کاران و برخورد های سهل انگارانه ، همين توجه کنونی روی پيشينه احمدی نژاد متمرکز می شد نه فقط استفاده از او در انتخابات اخير دشوار می شد بلکه زمينه های گزينش او توسط رهبران جمهوری اسلامی نيز برای افکار عمومی افشا می شد و در راه پيشبرد سياست ها و تاکتيک دستگاه مديريت نظام مانع ايجاد می گرديد. اين مساله هنوز اهميت دارد.

احمدی نژاد، برای رهبر ممتاز است، نه برای ملت

هموطنان گرامی
اينجانب، متولد مشکين شهر از استان اردبيل، يکی ازپرچمداران فعال حقوق بشر و از طرفداران سر افراز خانم شيرين عبادي، برنده جايزه نوبل سال 2003 ميلادی در ازای فعاليت ايشان بنفع حقوق بشر و آزادی شهروندان ايراني، ميباشم.

بمناسبت مراسم تنفيذ رياست جمهوري، دکتر محمود احمدی نژاد، در روز چهارشنبه 12 مرداد ماه 1384، وظيفه خود ميدانم، به اين وسيله، به رهبر ايران، خامنه اي، به شهروندان ايرانی و سازمانهای حقوق بشر در سراسر جهان، هشدار دهم که انتخابات رياست جمهوری ايران در سال 1384 با شئون اساسی دموکراسی و حقوق بشر متغاير ميباشد.

محمود احمدی نژاد، صرفاً بخاطر اينکه نهال اميد بهبودی وضع اقتصادی توام با بازگشت به راه اسلام را در قلب رأی دهندگان نشانده بود، به رياست جمهوری اسلامی انتخاب شد، در حاليکه اکثر اشخاصی که به نفع وی رأی داده اند، از شدت افراط وی بی خبرند.

ايشان، در مرامنامه سياسی خود حتی اشاره ای به واژه هائی همانند “آزادی”، “آزاديهای فردی”، “حقوق بشر” و “مردم سالاری” ننموده است.احمدی نژاد و اکثر طرفداران وي، بکلی جمله های باشکوهی مانند: “راه خدا همان راه آزادی بشر است”، “در اسلام آزادی مقدم بر اقتصاد است”، “هر جمعيتی که بخواهد آزادی مردم را در بحث و انتقاد محدود کند، اسلام را نشناخته است”، را که بر زبان بنيان گذاران انقلاب اسلامی جاری بود، فراموش نموده اند.

بگفته مسئولين ايران، احمدی نژاد، پس از کسب اکثر آراء در انتخابات، به سمت رئيس جمهور انتخاب شد. حقيقت امر اين است که بخش زيادی از اين آراء آرای کاذب هستند، زيرا بنام اشخاصی که در قيد حيات نيستند، اخذ شده اند. در چهارچوب مبارزات انتخاباتي، مجتبی خامنه ای پسر مقام رهبري، توسط اسامی مجعول و مستعار و شناسنامه هائی که برخی از آنها متعلق به اشخاص گمنامی ميباشد که در زلزله های متعدد سالهای اخير در ايران کشته شده اند، و به گمشدگانی که حيات خود را در شرايط نامعلومي، که صرفاً رهبری و مسئولين عمليات سپاه پاسداران و نيروهای بسيج در سراسر کشور از آن باخبرند، از دست داده اند – به احمدی نژاد مساعدت نموده است. نا گفته نماند که اين اسامی حتماً شامل اسامی اشخاص زيادی از بين کردها و آذری های ايران ميباشد که توسط رژی 5; از بين رفته اند.

بخاطر پيشينه نظامی احمدی نژآد در جنگ با عراق، خدمت وی در نيروی قدس در پايگاه رمضان در نزديکی کرمانشاه و آشنائی عميق وی با صاحب قدرتان مرکزی کرد مخالف رژيم، وی در اوائل دهه 90، با توصيه محسن رضائي، فرمانده سپاه پاسداران وقت، بسمت شهردار ماکو و خوی منتصب شد. احمدی نژاد به عنوان شهردار به موازات کار خود اطلاعات سری مربوط به فعالين حزب دموکرات کرد ايران و حزب کومونيست کرد (کومله) را به نيروهای سپاه پاسداران ميداد، که در آن اطراف مستقر بودند و با بيرحمی کامل هر مورد جنبش ملی را سرکوب می نمودند.

احمدی نژاد از جزئيات اين دست اندرکاری بر ضد اکراد آگاهی کامل دارد و بهمين علت در ماه مارس 2004 کلاووس واوريت شهردار برلن را تهديد نمود که اگر جرأت کند اسامی اکرادی را که در سال 1992 بدست نيروهای سپاه کشته شده اند، با ساختن بنای يادبودی جاودانسازی کند و به موازات آن، قضيه قتل آنها افشا نمايد، وی جزئياتی در مورد سلاح شيمييايی که آلمان به صدام حسين داده است را فاش خواهد نمود. اين تهديد، نشانگر سطح دست اندرکاری وی در قتل اين اکراد و واهمه وی از اينکه اين اطلاعات به رسانه های جهانی و سازمانهای حقوق بشر برسد، ميباشد.

بعنوان يکی از آسيب ديدگان زمين لرزه 10 اسفند 1375 و بعنوان فردی از يک فاميل بزرگ در مشکين شهر و سرعين، که احمدی نژاد را بخوبی از دوره خدمت وی بعنوان استاندار اردبيل ميشناسد، من ميتوانم شهادت دهم که احمدی نژاد در جريان اين حادثه اسفناک، نه از خود رهبريتی نشان داد و نه سرمشقی بود برای ساير شهروندان. در مرکز اين زلزله، که در اردبيل و به خصوص در منطقه مشکين شهر و سرعين رخ داد، ده ها هزار از شهروندان آن جان باختند، ولی احمدی نژاد عجله چندانی برای ارائه کمک به آسيب ديدگان اين زلزله نشان نداد و به مقامات ايران گزارش داد که در اين جريان فقط 950 نفر کشته شدند. سؤالی که اينجا مطرح ميشود، اينست: چه بسر هزاران شهروند نگون بخت اردبيل آمده است ؟

صرفاً احمدی نژاد و نيروهای بسيج که به اين منطقه آذری نشين گسيل شدند، ميدانند چگونه هزاران نفر شهروند معصوم و محروم، بدون آنکه کمکی به آنها شود، زير آوار زنده به گور شدند. همزمان، احمدی نژاد و نيروهای بسيج افرادی را که در برخورد با رسانه های گروهی و عوامل هلال احمر، که فوراً برای کمک آمده بودند، از غفلت و فروگذاری حکومت تهران در مورد کمک رسانی به زلزله زدگان شکايت کرده بودند، بيرحمانه مجازات نموده اند. امروزه، رسانه های گروهی ايران احمدی نژاد را بعنوان شخصی که بخاطر فعاليتش در اين حوادث اسف بار، نائل به دريافت نشان لياقت شده است، تجليل ميکنند. ولی بعنوان يک شهروند ايرانی که نگران حقوق شهروندان کشور است، من بايد حقيقت را فاش نمايم.

نائل شدن احمدی نژاد به اين نشان بدنبال دخالت رهبری و بخاطر اين بود که وی تنها به بازسازی 118 مسجد که در اين منطقه در نتيجه زلزله ويران شده بود، رسيدگی نموده بود. وی اکثر پولهای کمکی را که از مقامات کشور به نفع آسيب ديدگان زلزله گرفته بود، به آخوندها سپرد تا ايشان مساجد را بازسازی نمايند يا بجای برخی از آنها مساجد تازه ای بسازند.

دوره خدمت احمدی نژاد بعنوان شهردار تهران، پوشش ضخيمی برای ادامه مأمورتيهای مخفی وی برای سپاه پاسداران و البته، آنهم با لباس شخصي، بود. وي، در اين دوره نيز بعلت ابتکار يک همايش بی سابقه در تهران در ماه خرداد 1383، بمنظور جاويدانسازی شهدائی که جان خود را در راه انقلاب اسلامی فدا نموده اند، از قدردانی کامل از طرف رهبری برخوردار بود.

احمدی نژاد، با پشتيبانی فرماندهان سپاه پاسداران و سران ستاد بزرگداشت شهدای نهضت جهانی اسلامي، ايرانيان را به عمليات انتحاری تشويق نمود.

در تاريخ 8 شهريور 1383، روزنامه کيهان ارگان رسمی رژيم نوشت: “دکتر محمود احمدی نژاد شهردار تهران در مراسم ويژه ای که به مناسبت هفته دولت وتجليل 260 تن از کارکنان شهرداری تهران بر پا شده بود ضمن تجليل ازعمليات خود انتحاری گفت: “ما امروز بيش ازگذشته به نگاه، اراده و مشی اين شهيدان عزيز نيازمنديم و در طول اين 25 سال به ميزانی که به مشی اين شهيدان نزديک شديم موفقيت و پيروزی داشتيم و به همان نسبت که فاصله گرفتيم آسيب ديديم”.

امروز شهروندان ايرانی بايد بدانند که آينده روشنی که آرزوی آنرا داشتيم، روز به روز تاريکتر ميشود. بدون شک و ترديد ميتوان گفت که نشانهای لياقتی که احمدی نژاد در طول اين سالها کسب نموده است، صرفاً بخاطر “بله قربان” گفتن وی ميباشد. احمدی نژاد صرفاً بنظر مقام رهبری يک رئيس جمهور ممتاز است، ولی نه بنظر ملت.

خانم شيرين عبادی نماد ممتازی برای شهروندان آزادی خواه ايران ميباشد. وی در 11 اکتبردر سال 2004 (مصاحبه با مجله dagbladet )از دولت نروژ خواست که قبل از امضای هر قراردادی با ايران، بر روی دولت ايران فشار بياورد که اين کشور معاهده های بين المللی فوق الذکر را محترم شمارد بعنوان يک فعال حقوق بشر که نگران سرنوشت کشورشان ميباشد، اينجانب از کليه سازمانهای بين المللی تقاضا ميکنم که هر داد و ستدی با ايران را منوط به محترم شمردن پيمانهای بين المللی در مورد آزاديهای فردی و حقوق بشر، از طرف ايران، نمايند و از رئيس جمهور منتخب ايران بخواهند که معاهده های بين المللی در مورد آزاديهای فردی و حقوق بشر را محترم شمرده و اين موضوع را با شفافيت کامل به دنيا ثابت نمايند.

با کمال احترام،
نجات حقيقت گو
فعال حقوق بشر ايرانی
14 مرداد 1384 14:14

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates