جنگ آمریکا علیه ایران آغاز شده است! اسکات ريتر، برگردان: خسرو شميراني
منبع: گویانیوز
تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. درجه تشدید استفاده از واژه های “آزادسازی – دمکراسی” باید متوجه سازد که ایران هدف بعدی است
– پرزیدنت جرج بوش به خود جرات داده است تا جنگی جهانی علیه ترور آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
–
– آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند.
– هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش میبینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ملایان تهران آماده میکنند.
– با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.
ترجمه : خسرو شمیرانی
Shemiranie@yahoo.com
اسکات ریتر Scott Ritter از سال 1991 تا 1998 به عنوان رییس گروه بازرسان سلاح های کشتار جمعی از سوی سازمان ملل در عراق مشغول کار بود. کتاب وی با عنوان : “داستان ناگفته توطیه اطلاعاتی آمریکا” در اکتبر سال جاری منتشر خواهد شد. متنی که در زیر آمده است ترجمه آخرین مقاله اسکات ریتر در باره جنگی است که به قول او آمریکا مراحل تدارکاتی آن علیه ایران را پشت سر گذاشته است.این مقاله در پیش شب دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران بر روی سایت الجزیره انگلیسی منتشر شد.
به نظر میآید ، نتایج انتخابات بر اهمیت مطالب مطروحه از سوی اسکات ریتر بیافزاید.
یک متخصص امور ایران در این رابطه ابراز داشته است: “رابطه آقای هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد با دمکراسی و آزادی روشن است اما انتخاب هر یک از آنها به اتخاذ سیاست متفاوتی از سوی آمریکا نسبت به ایران منتهی میشد. در حالی که رییس جمهور رفسنجانی با گشودن بی دریغ درها به سوی آمریکا امکان آماده سازی زمینه های یک انقلاب نارنجی مطلوب آمریکا را مهیا میساخت و جه بسا چهار سال دیگر رییس جمهور منتخب آمریکا توسط مردم ایران برگزیده میشد، بیرون آمدن آقای احمدی نژاد از صندوق ها عملا دعوت نامه ای به آمریکا برای تجاوز نظامی به ایران خواهد بود.”
این متخصص میافزاید: “امریکا به دنبال استقرار حکومتهای مدرن و مطلوب خود در منطقه است. دمکراسی های مستقل همانقدر در مقابل منافع نیوکانسرواتیو ها قرار دارند که ملا عمر، فهد، خامنه ای و … . امروز در غیاب یک جنبش دمکراسی خواهی اصیل و متشکل در ایران، به این یا آن طریق آمریکا نطام دمکراسی مطلوبش را جایگزین نطام حاضر خواهد کرد. البته حضور احمدی نژاد در کاخ ریاست جمهوری یقینا حرکت در این مسیر را تسریع کرده و موجه ترین بهانه را به مشاوران جنگ دوست جرج بوش هدیه میکند.”
دو ماه و نیم پیش از انتخابات اخیر، در 30 ماه مارس، اسکات ریتر در مقاله ی دیگری تحت عنوان” خواب نوردی به سمت فاجعه در ایران” ، به جنگ عنقریب آمریکا علیه ایران پرداخته و د ر آنجا عنوان کرده بود که جرج دبلیو بوش فرمان آماده باش برای حمله به ایران را به ارتش آمریکا صادر کرده است. او ماه جون ( خرداد – تیر) جاری را به عنوان تاریخ آماده باش مطرح کرده است. او اکنون میگوید: ” جنگ آمریکا علیه ایران آغاز شده است”
خ – ش
در شانزدهم اکتبر 2002 رییس جمهور جرج بوش به مردم آمریکا گفت: ” من فرمان استفاده از نیروی نظامی را صادر نکرده ام و امبدوارم استفاده از زور به ضرورت تبدیل نشود.”
امروز ما میدانیم که این بیان دروغی بیش نبود. میدانیم که رییس جمهور در واقع در اوخر آوگوست 2002 فرمان آغاز عملیات در خاک عراق را به ارتش آمریکا صادر کرده بود و همچنین میدانیم که این دستور از آغازین روزهای سپتامبر 2002 به این ترتیب به اجرا در آمد که نبروی هوایی آمریکا به همراهی نیروی هوایی سلطنتی انگلیس بمباران هدفهای خود را در داخل و خارج منطقه ” پرواز ممنوع” گسترش داد. عملیات مذکور در جهت کاهش توانایی پدافند، کنترل و فرماندهی ارتش عراق تنظیم شده بود. وظیفه دیگر آن هموار نمودن راه برای واحد های عملیاتی ویژه بود. این واحد ها شناسایی ، عملیات مستقیم و تخریب هدف های ویژه در خاک عراق را، پیش از آغاز رسمی جنگ در 19 مارس 2003 دنبال میکردند.
رییس جمهور جرج بوش اواخر بهار 2002 فرمان محرمانه ای را امضاء کرد که به سی آی ای و نیروهای عملیات ویژه آمریکا اختیار پیاده کردن واحدهای مخفی در عراق ، برای برکناری صدام را واگذار میکرد. واقعیت این است که جنگ عراق در اوایل تابستان 2002، اگر نه زودتراز آن آغاز شده بود.
تسلسل زمانی مذکور در باره وقایع برشمرده نتایجی در بر دارد که اهمیت آنها یقینا بسا فراتر از حکایت روال تاریخی و یا کاوشی سیاسی در رخدادهای گذشته است. در اینجا بنیانگذاری سنتی از سوی دولت جرج بوش آشکار میگردد که در بررسی مسایل جاری روابط آمریکا و ایران لزوما باید در نظر گرفته شود. همانطور که درمورد عراق پیش از مارس 2003 عمل میشد، امروز نیز دولت جرج بوش از “دیپلماسی” و خواست راه حل های “صلح آمیز” سخن میگوید اما واقعیات از دستور کار دیگری حکایت میکنند: از جنگ و جابجایی زورمندانه رژیم مذهبی مسلط بر حکومت ایران.
همانگونه که در مورد عراق عمل شد، پرزیدنت راه به سوی مطبوع سازی افکار عمومی و رسانه های مشتاق به همکاری را هموار کرده است. قرار دادن رژیم ملایان در “محور شرارت” ( در کنار عراق پیش از “آزاد سازی” و کره شمالی) و همچننین صحبت از نیاز ضرورت در جهت گسترش “دمکراسی ” برای مردم ایران در این راستا قرار دارند. “آزادسازی” و گسترش ” دمکراسی” به کدهای آشکار نیوکانسرواتیو هایی تبدیل شده اند که امروز سیاست خارجی آمریکا را در جهت جنگ و نظامی گری تدوین و اجرا میکنند.
درجه تشدید استفاده از وازه های “آزادسازی / دمکراسی” باید آمریکاییها را متوجه سازدکه ایران به عنوان هدف بعدی در مرکز توجه سیاستی غیرقانونی ، یعنی سیاست بکار گرفته شده توسط دولت بوش قرار گرفته است.
براستی آمریکاییان و بخش بزرگی از بقیه جهان به لمیدن بر احساس نادرست رضایت خاطر از عدم آغاز رسمی عملیات نظامی علیه ایران ادامه میدهند. در این راستا بسیاری به این امید ناروا دل بسته اند که امتداد دیوانگی جاری در عراق به ایران میتواند موکول به آینده و یا به کلی پیشگیری شود، اما این امید رویای احمقانه ای بیش نیست. وقعیت این است که جنگ آمریکا علیه ایران دیگر آغاز شده است.
در لحظه حاضر آمریکاییها مشغول پرواز بر فراز خاک ایران هستند. آنها از هواپیما های بی سرنشین و امکانات پیچیده تر دیگر بهره میگیرند. تجاوز به حریم هوایی یک دولت مستقل به خودی خود یک حرکت جنگی محسوب میشود. اما جنگ با ایران بسیار فراتر از مرحله جمع آوری اطلاعات پیش رفته است.
پرزیدنت جرج بوش با استفاده از قدرت شگفت انگیزی که پس از 11 سپتامبر 2002 به او واگذار شد، به خود جرات داده است تا جنگی جهانی علیه ترور آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند. البته این یک مزاح تلخ است که سی آی ای از گروهی استفاده میکند که هنوز ورچسب “سازمان تروریستی” را بر تن دارد. این گروه توسط همان واحد اطلاعاتی رژیم عراق در هنر سوء قصد های انفجاری آموزش دیده است که امروز سربازان آمریکایی را سلاخی میکند. آنها همان بمب های کنترل از راه دور را در ایران منفجر میکنند که آمریکا استفاده آنها را در عراق همه روزه محکوم میکند.
شاید اصطلاحی که میگوید”آنکه برای یکی مبارز آزادی است برای دیگری تروریست است” سرانجام در کاخ سفید نیز پذیرفته شده و بدین ترتیب مجموعه نظرات مسلط برعملیات جنگ جهانی علیه ترور را به عنوان تظاهر مطلق عیان میکند.
واقعیت ها از این حکایت میکنند که بمبگذاریهای سازمان مجاهدین خلق که توسط سی آی ای هدایت میشوند تنها فعالیت علیه ایران نیستند. در شمال، در کشور همسایه، آذربایجان ، ارتش آمریکا زمینه سازی عملیاتی حضور وسیع نظامی را تدارک میبیند. این حضور از عملیات گسترده زمینی برای تسخیر تهران سخن خواهد گفت. شاید علاقه دونالد رامسفیلد، وزیر دفاع آمریکا به آذربایجان از چشمان یک سویه بین رسانه های غربی به دور مانده باشد اما روسیه و دیگر ملت های ساکن قفقاز به خوبی درک کرده اند که خواست مبتنی بر نقش آذربایجان در جنگ با ایران اعلام شده است.
روابط قومی آذری های شمال ایران و آذربایجان در دوره جنگ سرد، مدتها توسط اتحاد شوروی مورد استفاده هدفمند قرار گرفته بود. اکنون این امکان توسط نیروهای شبه نظامی سی آی ای و واحد های عملیات ویژه آمریکایی به تسخیر در آمده است. هم اکنون ن
یروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش میبینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ملایان تهران آماده میکنند.
مورد اخیر تنها یکی از مواردی است که آمریکا برای استفاده از آذربایجان برنامه ریزی کرده است. با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.
واقعیت این است که در هنگام شروع عملیات جنگی گسترده، نیروی هوایی آمریکا باید قادر باشد تا حضور شبانه روزی خود بر فضای تهران را حفظ کند. بدین ترتیب ایالات متحده دیگر نیازی به بررسی نقشه های طرح شده در دوران جنگ سرد که بر پایه آنها حرکت به سوی تهران از شهرهای ساحلی خلیج فارس [ نویسنده از واژه ی دیگری به جای خلیج فارس استفاده کرده است. خ – ش] یعنی چابهار و بندر عباس آغاز میشد ، نخواهد داشت.
در عین حالی که واحدهای نیروی دریایی آمریکا برای حفظ تنگه حیاتی هرمز قادر خواهند بود تا این شهرها را به تسخیر در آورند، نیاز به پیشروی به داخل از این نقطه حذف شده است.
اکنون مسیر کوتاه تری تا تهران وجود دارد: بزرگراه ساحلی ککه در امتداد دریای خزر آزربایجان را به تهران وصل میکند.
برنامه ریزان ارتش آمریکا فراخوان استقرار نیروهای چند هنگی ( multi – divisional ) را آغاز کرده اند. نقشه ها ی لوجیستیک برای استقرار نیروی هوایی و زمینی در آذربایجان در مراحل پیشرفته قرار دارند. با توجه به این واقعیت که به شکرانه حضور گسترده نظامی آمریکا در عراق ، مجموعه عظیمی از حمایت لوجییستیکی و امکانات فرماندهی و کنترل که برای حمله به ایران ضروری هستند در منطقه مستقرند، زمان آمادگی برای جنگ علیه ایران به مراتب کوتاه تر از زمانی خواهد بود که برای جنگ 2002 – 2003 علیه عراق مصرف شد.
آمریکا و دیگر ملل غربی همچنان به تراژدی جاری و فروپاشی عراق چشیم دوخته اند. سر انجام بحث ضروری در باره دلایل پشت صحنه جنگ علیه عراق سر بر میآورد و به خطاهای فاحش در اشغال پس از جنگ پرداخته میشو.د.
در حالت عادی این امر میتوانست بیانگر چرخشی مثبت در روند وقایع باشد اما امروز در حالی که سرها در بررسی رخداد های گذشته است جنایت در حال تکوین دولت بوش در ایران از نطرها پنهان میماند. این جنابت جنگی تجاوزکارانه است که بر منطقی غلط استوار شده و بی کوچکترین توجهی به مردم ایران و آمریکا در میگیرد. بسیاری از آمریکاییان همراه با رسانه های جریان اصلی کور از دیدن نشانه های جنگ، اعلان رسمی آن را انتظار میکشند، نمایشی که مانند 19 مارس 2003 برای پخش تلویزیونی آماده شده است.
ما امروز میدانیم که جنگ به مراتب پیش تر آغاز شده بود. تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نکخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. بمب گذاریهای تروریستی مجاهدین، با حمایت سی آی ای، آشکارترین تبلور این آغازند.
You can find this article at: english.aljazeera.net
پیام برای این مطلب مسدود شده.