23.06.2005

رژیم جمهوری اسلامی بر سر دوراهی

حسن ماسالی                           
HMassali@aol.com
Tel.(1)-301-792 -3370



رهبران جمهوری اسلامی و جناح های رنگارنگ آن از نظر سیاست داخلی و جهانی با بحران جدیدی روبرو شده اند. ازیکطرف با نارضایتی عمیق مردم روبرو هستند وازطرف دیگر تحت فشارو تهدید آمریکا و اروپا قرار گرفته اند بطوریکه مجبورشده اندعلاوه برمذاکرات رسمی با کشورهای اروپا، بطور پنهانی نیز با ” شیطان بزرگ ” وارد گفتگو بشوند تا به نحوی بقای خود را تضمین کنند. دراین کارزارسیاسی آقای هاشمی رفسنجانی که اورا ” مرد قدرتمند وحیله گر” جمهوری اسلامی به حساب می آورند، وارد میدان شده است تادرسطح داخلی و بین المللی ابتکار عمل را بدست بگیرد . تا آنجائی که مطلع هستیم ایشان با آمریکا به توافق هائی نیز دست یافته است اما اروپا و آمریکا به بازیگران جمهوری اسلامی مهلت داده اند که مدت کوتاهی پس ازمشخص شدن ” رئیس جمهور” آنان موظفند که برنامه هائی که مطلوب اروپا و آمریکا میباشد به اجرا درآورند. مردم ایران و حتی سیاستمداران خارجی باتردید منتظر تحولات آینده ایران هستند تا ببینند اینبار جناحهای مختلف صاحب قدرت که در پشت پرده عمل میکنند وهمچنین جناح های ” اصلاح طلب” نقش خود رادر” نمایشنامه”جمهوری اسلامی چگونه ایفا میکنند. دراین ارتباط بازیگران سناریو تاکنون چنین عمل کرده اند:
١- اعضای شورای نگهبان که در اثر تحجر فکری “صلاحیت “معین و تعداد دیگری از نامزدهای انتخاباتی را حذف کرده بودند ، بطور خاص در مورد آقای معین مورد نکوهش
 ” رهبر” قرار گرفتند. بازیگران اصلی که در مذاکرات پشت پرده با آمریکا شرکت داشتند ضروری دیدند که با صدور “حکم حکومتی ” مبنی  بر مقبولیت آقای معین ، بهمدیگر بفهمانند که “شرایط بحرانی” است و” خودی ها” باید برای مقابله با بحران درسنگر مشترکی ایستادگی کنند. درضمن با صدور “حکم حکومتی” میخواستند خیمه شب بازی انتخابات را برای مردم ایران وناظران خارجیان هیجان انگیز و دلپذیرجلوه دهند. اما مردم ایران هشیارترازگذشته اعلام کردند که درتئاتر جمهوری اسلامی شرکت نمیکنند.خامنه ای ورفسنجانی ضمن نفرت ازهمدیگر،”وحدت” خود را به نمایش گذاشتند تا به “منافقین” اصلاح طلب بفهمانند که شرایط بحرانی است وخطرطوفان داخلی وخارجی متوجه همه جناح بندیها میشود.
٢- بموازات مذاکرات با اروپا و آمریکا، به سراغ برخی از رهبران و فعالان مخالف رژیم رفتند تا باصطلاح ازآنان” دلداری” بعمل آورند. اکثرمبارزین ملی و دمکرات که تجربه تلخی ازحقه بازی آخوندهابدست آورده بودند وعده های” دمکراسی خواهی” آنان را باورنکردند و منتظرعملکرد آنان درآینده نزدیک هستند. اما نهضت آزادی وحزب مشارکت که با آخوندها خویشاوندی فکری دارند شتابان باهمدیگرهم پیمان شدندو باعنوان کردن” جبهه دمکراسی خواهی” قصد دارند که در قدرت سهیم شوند و تحت عنوان ” حکومت ائتلافی” مردمفریبی کنند. جالب توجه است که همه این محافل ارتجاعی برای تزئین خود اینبارعناوین” جبهه
 دمکراسی خواهی ” را تبلیغ میکنند تا “مردم پسند و غرب پسند ” باشند.
آقای رفسنجانی پیشاپیش اعلام کرد که فقط او قادر به حل مشکلات رژیم با آمریکا میباشد. وآمادگی خود را برای ” نوشیدن جام زهر” اعلام کرد. البته ایشان بدون اینکه سمت رسمی در قوه اجرائی کشور داشته باشد قدرت سیاسی واقتصادی ایران را دراختیاردارد وبی جهت نیست که آمریکا بجای مذاکره با آقای خاتمی ،با نمایندگان رفسنجانی مذاکره میکند. آقای رفسنجانی در گذشته نیز نشان داده بود که حتی قادراست ” اصلاح طلبان ” فرصت طلبی راکه بدنبال انحصار قدرت هستند مهارکند.باین ترتیب باید انتظارداشته باشیم که بار دیگر آقای رفسنجانی رسماً رئیس جمهور شود.
پرسش اصلی اینستکه هدف آقای رفسنجانی و سایر آخوند از مذاکرات پشت پرده با آمریکا چیست ؟ آیا آخوندها ودرراس آنان آقای رفسنجانی ” توبه” کرده اند که دیگرجنایت نکنند واموال ملت را بغارت نبرند؟
آیا آخوندها و در رآس آنان آقای رفسنجانی نفرت و انزجارمردم ایران وشرایط نامساعد بین المللی را درک کرده اند و نمیخواهند اشتباهات شاه را تکرار کنند؟
 محمدرضا شاه ازنفرت مردم ایران واززمینه های نامساعد بین المللی نسبت به رژیمش خبر داشت اماقادرنبود “واقعیت ها”را درک کند ودرآن شرایط بحرانی آنقدرسرمست دیکتاتوری خود بود که حتی به یک نیروی معتدل ومسالمت جو مثل جبهه ملی نیز برای گذار از بحران اعتماد نمیکرد وتا آخرین لحظه ای که کشوررا باخفت ترک کرد،ازنیرنگ و ” خود محور بینی”دست برنداشت. گرچه درواپسین روزهاتوافق کرد که دکترشاپوربختیارنخست  وزیر شود، امانظام شاه دیگرفروپاشیده بود وحتی بسیاری ازرهبران ارتش باصطلاح شاهنشاهی نیزراه خود را انتخاب کرده بودند وازدکترشاپوربختیاراطاعت نکردند.
اکنون نیز نظام آخوندی برسر دوراهی سرنوشت سازی قرار گرفته است. زیرا نارضایتی مردم تبدیل به نفرت علیه نظام وهمه آخوندهای واپسگرا وخشونت طلب شده است. قدرتهای خارجی وجهان سرمایه داری نیزخواستار تحول بنیادین برای گسترش مناسبات خود در خاورمیانه میباشند و بقای این نظام واپسگرابا منافع درازمدت آنان سازگار نیست.
بنابراین رهبران این رژیم برسریک دوراهی قرار گرفته اند که اگر برای بقای رژیم خود راه و روش محمد رضا شاه را انتخاب کنند،باید مطمئن شوند که دوران صبر و تحمل مردم به پایان خواهد رسید وانزجارمسالمت وارمردم بزودی تبدیل به ” انتقامجوئی خشونت بار” علیه آخوند هاو نظام دینسالاری خواهد شد.اگر این شرایط ادامه یابد،  شورش کوریا سازمان یافته ای برپا خواهد ش
د وتنها سرآخوندها بالای دارنخواهد رفت ، بلکه انتقامجوئی ها و فرهنگ خشونت به مناسبات اجتماعی مردم و به روند تحول وتکامل آینده ایران نیزآسیب فراوان وارد خواهد ساخت.
ممکن است پراکندگی نیروهای مخالف رژیم و فقدان مبارزات سازمان یافته سراسری درایران، رهبران رژیم جمهوری اسلامی وامثال آقای رفسنجانی را” تشویق” کند که باز برای بقا و استمرار حکومت خودکامه جمهوری اسلامی به نیرنگ  و خشونت متوسل شوند. دراین صورت باید رهبران این رژیم مطمئن باشند که آینده تاریک وخونینی درپیش خواهند داشت.
راه حل دیگراینستکه رهبران این رژیم حداقل ازسرنوشت شاه درس بیاموزند وهرچه  زودتر “خردمندانه” به مساجد وبه زندگی خصوصی خود باز گردند و شرایط انتقال مسالمت آمیز قدرت سیاسی را از طریق انجام انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان، تصویب قانون اساسی  و تعین شکل و محتوای نظام سیاسی جدید، فراهم سازند.
و دراین ارتباط ضروری است که هرچه زودترنیروهای ملی و دمکرات ایران ابتکار عمل را بدست بگیرند و شرایط گذار از بحران را فراهم سازند و خود را برای مدیریت آینده کشوربطورسازمان یافته آماده کنند و به روند واپسگرائی و به فرهنگ خشونت خاتمه دهند.
٢٢خرداد ١٣٨٤


 

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates